چکیده:
باور ما به واقعیت اشیاء و اشخاصی که با آنها سروکار داریم، موضوع بحثی بنیادین در فلسفه با نام «وجودِ جهان خارج» است. پرسش اساسی آن است که آیا ما به وجود جهانِ خارج معرفت داریم یا نه. از مهمترین پاسخهایی که به این مسئله داده شده است، نظریۀ واقعباورانۀ جان لاک است که در این مقاله دیدگاه او را بررسی میکنیم. از نظر لاک، ما به وجود جهان خارج مادی معرفتِ حسی داریم، اما آنچه او «معرفت حسی» مینامد، در ظاهر با تعریف کلی معرفت در فلسفۀ او ناسازگار است. ما پس از بررسی رهیافتهای فیلسوفان معاصر نشان میدهیم که معرفتِ حسی با تعریف معرفت در فلسفۀ لاک سازگار است. در همین زمینه به بررسی دلائل موافق با معرفتِ حسی به جهان خارج و پاسخ لاک به شکاکیت میپردازیم. همچنین در این مقاله آمده است که از نظر لاک، یقینیترین معرفت به وجود جهان خارج، معرفت ما به وجود خداوند است. نیز نشان خواهیم داد که در نظر او، ما به وجود اذهان دیگر یا جواهر روحانی معرفت نداریم و اطمینان ما به وجود آنها از طریق ایمان است.
خلاصه ماشینی:
به عبارت ديگر، اگر معرفت را به ادراک سـازگاري يا ناسـازگاري دو تصور تعريف کنيم ، آيا آگاهي ِ ما از وجود واقعي نيز معرفت به حســـاب ميآيد و آيا با ادراک ســـازگاري يا ناســـازگاري دو تصـــور ميتوان به وجود شيء خارجي معرفت حاصل کرد؟ معرفت حسي لاک، مراتب معرفت را به روش هاي مختلفي که ذهن در ادراک ســازگاري يا ناســازگاري تصــوراتش به کار ميگيرد وابسـته ميداند.
او مينويسد: ِ معرفـت بـه وجود مـانند مقوله ديگر معرفت همچنان ادراک ســـازگاري يا ناســـازگاري تصــورات اســت ، با افزودن اين قيد که ما بايد مطمئن شــويم ســازگاري يا ناســازگاري ديگري بين تصورات و وجود واقعي بيرونمان نيز وجود دارد (١٩٩٧ ,Woozley).
نکته مهم تنها آن اسـت که اين دو ربط (سـازگاري بين تصـور احساس و تصور وجود واقعي از يک سو و سـازگاري بين تصـور احسـاس و تصـور شـي ء محسـوس از سـوي ديگر) با هم فرق دارند و مانند هم نيستند، اما نظر نيومن آن است که ربط دوم صرفا عقيده محتمل ٢ ايجاد ميکند (٢٠٠٤ ,Newman).
با اين روشـنگري لاک معلوم مي شـود که معرفت حسـي ادراک سـازگاري تصور احساس بالفعل و تصـور وجود واقعي چيزي بيرون از من که سـبب آن احسـاس ميشـود، اسـت و از همين رو، از سنخ معرفت به حســاب ميآيد.
b, p١٨٢٤ ,Lock)، اما معرفت ما به وجود قبلي اشــياء چگونه اســت ؟ لاک معتقد است : ما ميتوانيم با حافظۀ خود مطمئن شــويم که چيزهايي که پيش از اين بر حواســمان اثر گذاشـــتند، وجود داشـــته اند و چنين اســـت که به وجود گذشـــته اشـــياء مختلفي که حواســـمان ما را از آن ها خبر داده اند، معرفت داريم .