چکیده:
ارسطو در تحلیل پیشین، اگرچه توضیح تفصیلی در باب قیاسهای «از وضع» را وعده داده بود، اما در هیچیک از آثاری که از او باقیمانده به چنین کاری اقدام نکرد. پس از ارسطو، شاگردان و پیروان او با نگاه به کتاب جدل انواع مختلفی از این نوع استدلال را معرفی کردند؛ اسکندر در شرح خود بر تحلیل پیشین ارسطو، آگاهانه سعی کرد تا اثباتناپذیرهای رواقی را در ذیل قیاس «از وضع» ارسطو قرار دهد و بدین ترتیب چهارچوبی برای منطق گزارههای ارسطویی فراهم آورد؛ این تلاش اسکندر با پذیرش ضمنی مشائیان مختلف در دورههای بعد مواجه شد. فارابی مُلهم از مشائیان، اگرچه قیاس «از وضع» ارسطو را در چهارچوبی مشّائی دریافت، اما به برخی از آموزههای ارسطو در خصوص قیاس «از وضع» - بهویژه شرطِ توافق در جدل - پایبند ماند و بدون اشارۀ خاصی، اصطلاح «قیاس وضعی» را در سه معنای مختلف بهکار برد. با این همه، دریافت فارابی از قیاسهای شرطی بهمثابه یکی از انواع قیاسهای «از وضع» - بیش از اسکندر -مشابهتهای بسیاری را با دیدگاه جالینوس نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
پس از ارسـطو، شاگردان و پيروان او با نگاه به کتاب جدل انواع مختلفي از اين نوع اســتدلال را معرفي کردند؛ اســکندر در شــرح خود بر تحليل پيشــين ارســطو، آگاهانه ســعي کرد تا اثبات ناپذيرهاي رواقي را در ذيل قياس «از وضــع » ارســطو قرار دهد و بدين ترتيب چهارچوبي براي منطق گزاره هاي ارسـطويي فراهم آورد؛ اين تلاش اسـکندر با پذيرش ضمني مشائيان مختلف در دوره هـاي بعـد مواجه شــد.
ارسـطو در (١٢-b١٠٨٧)، قياس «از وضـع » را در پيوند با نوعي «تشابه » و «تمثيل » به کار ميبرد؛ به بيان ديگر،به نظر ميرســد که در جدل منظور ارســطو از قياس «از وضــع » صـرفا نوعي اسـتدلال تمثيلي اسـت ؛ در عين حال بايد توجه داشـت که اين نوع اسـتدلال با «تمثيلي» که ارسـطو در کتاب تحليل پيشـين مطرح ميکند متفاوت است ؛ زيرا قياس «از تمثيل » که در اين جا معرفي ميشود مبتني بر توافق اسـت و درواقع ، نوعي قياس «از وضـع » است نهقياسي حملي؛ بر اساس عبارت هاي ارسطو در کتاب جدل (٢٨-b١١٤٢٥) به نظر ميرسـد، ميتوان قياس «از تمثيل » را اين گونه توصـيف کرد: اگر دو نسـبت مشـابه يک ديگر باشـند، آنگاه احکام آن ها نيز يکي خواهند بود.