چکیده:
ارسطو،آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی هر یک نماینده سه دوران و جهان اندیشه هستند و هر سه نقش مهمی در تاسیس یا تحکیم نگرش اخلاق مربوط به خود ایفا کردهاند. در این نوشتار، تلاش شد تا برترین فضیلت و بدترین رذیلت اخلاقی از منظر هر یک از این سه حکیم و متخصص حکمت عملی مشخص و تحلیل شود. برترین فضیلت برای ارسطو عدالت و بزرگمنشی و بدترین رذیلت، ظلم به دوستان است. برای آکوئینی نیز برترین فضیلت کاریتاس و بدترین رذیلت، یأس است. خواجه نصیر نیز برترین وصف اخلاقی را جود حقیقی و بدترین را هم لجاجت میداند هرچند حسد و خشم را نیز با تعابیری نسبتا مبهم میتوان گزینه او برای عنوان بدترین رذیلت قلمداد نمود.واکاوی و مقایسه نتیجه کار، اولا گویای قرابت نظر خواجه نصیر و آکوئینی در باب بهترین فضیلت است و ثانیا موید دید اجتماعیتر و کلانتر ارسطو به اخلاق و فضائل اخلاقی در قیاس با دو متفکر دیگر است.
خلاصه ماشینی:
اما به نظر میرسد این سخن ارسطو آن هم در صفحات پایانی اخلاق نیکوماخوس اولا ابهام فراوانی دارد و ثانیا با برخی از گفته های پیشین او در همین کتاب در تضاد است ، بالاخص آنجا که میگوید: یک مرد فقیر نمیتواند کریم و دریادل باشد(b٢٠٠٤١١٢٢,Aristotle) بد نیست اشاره کنیم که دیوید ویلیام راس در تلخیص و تفسیر خویش از اخلاق نیکوماخوس ، فضیلت بزرگواری را "غرور بجا"٤یا "احترام به خود" نام مینهد(١٩٩٥٢١٧,Ross).
ممکن است ارسطو بزرگ منشی را فضیلتی میداند که اگرچه ذاتا برتر و والاتر نیست اما همانند یک زینت و تاج است که وقتی میتوان آنرا بر سر نهاد که همه فضائل (از جمله عدالت ) در فرد محقق شده باشد.
حتی حکیم جعفر کشفی نیز که از حکیمان متاخر بوده و در قیاس با مسکویه و خواجه نصیر، فاصله بیشتری از اندیشه اخلاقی یونیان دارد خصلت کبر نفس یا بزرگ منشی را به عنوان یک فضیلت تصدیق میکند اما به هیچ وجه برای آن جایگاه بالاتر و مهم تری قائل نمیگردد(کشفی،٥٥٥:١٣٨١).
در باب نظر آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی نیز اگرچه میدانیم که توماس آکوئینی، کاریتاس یا همان عشق و محبت خیرخواهانه مسیحی را برترین فضیلت میداند و خواجه نصیرالدین طوسی، جود را فضیلت برتر قلمداد میکند اما نکته مهم آنجا است که نوعی شباهت و همپوشانی قابل توجه میان دو مفهوم کاریتاس و جود وجود دارد.