چکیده:
«معنویت» در روزگار نخست، به سنتهای دینی منحصر بود. اما امروزه نهتنها در همۀ سنتهای دینی و غیردینی بهکار رفته، بلکه در برخی آیینها، جوهرۀ اصلی خود را در تقابل با دین تحصیل کرده است. بحث از معنویت در غرب، از دوران کهن بهطور پراکنده در آثار فکری و هنری مطرح شد و در همۀ اَشکال آن یک فرآیند ارتباطی با عالم معنی و موجود متعالی مشاهده میشود که بهتدریج قطب انسانی را متحول و او را به عالم غیرمادی نزدیک میکند. در این مقاله درصددیم تا به روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن تبیین سیر معناپذیری معنویت در غرب، به این سؤال پاسخ دهیم که چه تفاوتهایی بین معنویت مدرن غربی با معنویت دینی وجود دارد؟ و در جهت پاسخگویی به این سؤال به مفهومشناسی اصطلاح معنویت از نگاه دانشمندان اسلامی و محققان غربی اشاره میکنیم و با ذکر سیر معناپذیری آن در غرب به تبیین فلسفی مفهوم معنویت میپردازیم و ابعاد و حیثیات هریک را شرح میدهیم و به این نتیجه رسیدهایم که معنویت با همۀ مقوّمات و پیشفرضهایش جدا از زندگی در این دنیا نیست و میان معنویت مدرن با معنویت دینی دو اختلاف اساسی هست: یکی در روش، و دیگری در منشأو بیشتر اشکال معنویت مدرن از مفاهیم ماهوی شهودی هستند.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله درصدديم تا به روش توصيفي ـ تحليلي ضمن تبيين سير معناپذيري معنويت در غرب ، به اين سؤال پاسخ دهيم که چـه تفاوت هايي بين معنويت مدرن غربي با معنويت ديني وجود دارد؟ و در جهت پاسخگويي به اين سؤال به مفهوم شناسي اصطلاح معنويت از نگاه دانشمندان اسلامي و محققان غربي اشاره ميکنيم و با ذکـر سـير معناپـذيري آن در غـرب بـه تبيين فلسفي مفهوم معنويت ميپردازيم و ابعاد و حيثيات هريک را شرح ميدهيم و به اين نتيجه رسيده ايم که معنويـت با همۀ مقومات و پيش فرض هايش جدا از زندگي در اين دنيا نيست و ميان معنويت مدرن با معنويت ديني دو اخـتلاف اساسي هست : يکي در روش ، و ديگري در منشأ و بيشتر اشکال معنويت مدرن از مفاهيم ماهوي شهودي هستند.
تعـاريف ديگـر معنويـت يعني «ساکن شدن روح القدس در فرد» يا «جست وجوي چيزي در پيوند با انسان شدن » يـا «کوشش بـراي حساسـيت نسـبت بـه خـود، ديگـران ، موجـودات غيرانسـاني و خـدا» يـا «جنبش هاي دروني روح انسان به سوي واقعيتي متعالي و الهي » و نيز تعريفي کـه در نظريـۀ بهداشت رواني از معنويت مطرح شده و حتي در تعريـف شـوپنهاور يعنـي «خـود برتـر و متعالي»، همه ناظر به اوصاف هستي شخص معنوي هستند و منشأ واقعي و خارجي دارنـد و از مفاهيم حقيقي است .