چکیده:
یکی از آرایههای موسیقایی ویژه نظم و شعر را قافیه تشکیل میدهد . قافیه در هماهنگ کردن موسیقی نظم و شعر کارکرد و نقش بسزایی دارد زیرا در اصل برای همین منظور پدید آمدهاست .مثنوی منطقالطیر شیخ فریدالدین عطار از این بابت از سرآمدان و مثنویهای زبان و ادب فارسی به شمار میرود . پژوهنده این نوشتار باور دارد که آن سر حلقه رندان قلندر نه تنها در معنی که یک سوی سکه شعر به شمار میرود بلکه در پدید آوردن زبان شعر هم به ویژه از دیدگاه موسیقی و هنر ادبیت زبان در منطقالطیر از سرآمدان مثنویسرایان است . بنابراین در این مقاله میکوشد سبک قافیه پردازی عطّار در مثنوی منطق الطیر را با توجّه به وابسته های پیشین و پسین قافیه یعنی حاجب و ردیف بررسی نماید
خلاصه ماشینی:
اگـر بپذیریـم کـه « شـعر حادثـه ای اسـت کـه در زبـان روی میدهد»(موسـیقی شعر،شـفیعی کدکنـی: ص ٣١)همانگونـه کـه نظامـی گنجـه ای پیشـتر فرمود: خــط هــر اندیشــه کــه پیوســته انــد بــر پــر مرغــان ســخن بســته انــد قافیــه ســنجان کــه ســخن برکشــند گنــج دو عالــم بــه ســخن درکشــند (مخزن الاسرار، ٢٤٠-٢٣٧) و یا بیدل دهلوی که به حق شعر را رستاخیز کلمات نامید و سرود: بیدل نفســـم کارگه حشـــر معانی است چـــون زلزلـــه صـــور قیامـــت کلماتم (دیوان بیدل ،٣٧٨) لایـۀ زبـان سـهم بیشـتری در ادبیـت شـعر پیـدا میکنـد و خـود دارای لایـه هـای فرعـی دسـتور زبـان شـامل :سـاختار واژه هـا و جابجایـی آنهـا در عبارت (صـرف و نحـو) زبـان مجـازی همچون :اسـتعاره ،مجاز ،کنایـه و موسـیقی میگـردد.
» (موسـیقی شعر،شـفیعی کدکنی:ص ٥ و ١٥٤) بــا آگاهــی بــه دیدگاه هــای اهــل نقــد و ادب کــه ارائــه گردیــد چنیــن بــه نظــر میرســد، حاجــب عبــارت اســت ار : واژگان یــا پــاره واژه متکــرر پیــش از قافیــه کــه نوعــی التــزام بــه شـمار میآیـد و اگـر شـاعر بتوانـد از آن بـه گونـه ای بهـره برگیـرد کـه هـم کمـک بـه کمـال معنــی و هــم کمــک بــه کمــال موســیقی شــعر باشــد ، بــه برجســتگی اثــر خــود میافزایــد.
ایــن نــوع قافیه هــا نیــز بســامد بالایــی دارنــد چــون : زودش آن صــورت شــود بیــرون ز دســت او از آن دوری کنـد در خون نشسـت (١٤٨) چــون خریــداران بســی برخاســتند در رهــش همســنگ زر میخواســتند(١٧٣) بــا کســی آســان چــو پیونــدش نبــود مـن اگـر خوانم خداونـدش چه سـود(٨٨١) گــر کســی را تــاب بــودی یــک زمــان شــاه روی خویــش بنمــودی عیــان (٢٧) هــم جــز او کــس را نبینــد یــک زمــان هـم جـز او کـس را ندانـد در جهـان (٣٤٢) ج ) سه قافیه ای ایـن نـوع از قافیـه کـه از آن بـوی صنعتگـری بـه مشـام هنـر میرسـد در کار قافیـه پـردازی عطــار در منطق الطیــر نســبت بــه گونه هــای دیگــر قافیــه کمتــر اســت .