چکیده:
ناصرخسرو مفهوم سعادت را ذیل تعابیر و مفاهیم متعدد دینی و فلسفی طرح و پیگیری میکند؛ مفاهیمی همچون ثواب و عقاب، بهشت و جهنم، تشبه به صانع، فرشته شدن و رسیدن به لذات عقلانیاما مفهومی که وی بیشتر بر آن تاکید و تصریح دارد و مفاهیم دیگر را به آن تاویل میکند و میتوان آن را وجه جمع تمام تعابیر ناظر به سعادت دانست، مفهوم علم است. در زبان ناصرخسرو شواهد صریح و فراوانی دال بر یکسانی سعادت و علم، و در مقابل یکسانی شقاوت و رنج با جهل وجود دارد. در این مقاله بهتفصیل چگونگی ارجاع و تاویل مفاهیم ثواب و عقاب، بهشت و دوزخ، لذت و رنج، کمال، تشبه به باری و فرشتگی و فرشته شدن، به علم و جهل نشان داده شده است. با این حال بهنظر میرسد مناسبترین مفهومی که میتواند بیانگر دیدگاه ناصرخسرو در باب ماهیت سعادت باشد، مفهوم «بازگشت» است؛ زیرا هم چرایی یکسانانگاری علم و سعادت در نظام فکری ناصرخسرو را روشن میکند و هم مهمتر از آن اینکه، مفهوم «بازگشت» با سایر مفاهیم کلیدی فلسفی ـ دینی در اندیشه ناصرخسرو همچون امام، شریعت، نسبت عالم ماده با عالم شریعت و تعلیم سازگاری و همخوانی بیشتری دارد. ازاینرو در نظام فکری ناصرخسرو و در ادبیات فلسفی ـ کلامی او سعادت را باید در مفهوم و تعبیر بازگشت به موطن اصلی خویش، و شقاوت را در غربت ماندن از وطن خویش پیگیری نمود.
خلاصه ماشینی:
با این حال به نظر میرسد مناسب ترین مفهومی که میتواند بیانگر دیدگاه ناصرخسرو در باب ماهیت سعادت باشد، مفهوم «بازگشت » است ؛ زیرا هم چرایی یکسان انگاری علم و سعادت در نظام فکری ناصرخسرو را روشن میکند و هم مهم تر از آن اینکه ، مفهوم «بازگشت » با سایر مفاهیم کلیدی فلسفی ـ دینی در اندیشه ناصرخسرو همچون امام ، شریعت ، نسبت عالم ماده با عالم شریعت و تعلیم سازگاری و همخوانی بیشتری دارد.
شاهد دیگری که حکایت از یگانگی لذت و رنج با علم و جهل در اندیشه ناصرخسرو دارد این است که وی از یک سو از ثواب به عنوان غایت و نهایت لذت ، و از عقاب به عنوان نهایت شدت یاد میکند (همو، ١٣٨٤الف : ٢٠٩)؛ از سوی دیگر شاهد بودیم که او ثواب و عقاب را همان علم و جهل میداند و چنان که در ادامه اشاره خواهد شد، وی بهشت و دوزخ را نیز همان علم و جهل می داند.
ناصرخسرو مفهوم سعادت را ذیل تعابیر و مفاهیم متعدد دینی و فلسفی همچون ثواب و عقاب ، بهشت و جهنم ، تشبه به صانع ، فرشته شدن و رسیدن به لذات عقلانی طرح و پیگیری می کند؛ اما آن مفهومی که وی بیشتر بر آن تأکید و تصریح دارد و مفاهیم دیگر را به آن فروکاسته یا تأویل میکند و میتوان آن را وجه جمع تمام تعابیر ناظر به سعادت دانست ، مفهوم علم است .