چکیده:
زبانشناسان شناختی، هر نوع فهم و بیان انتزاعی را که در قالب مفاهیم ملموس ارائه شود، کاربرد استعاری زبان میدانند؛ چراکه معتقدند انسان در اثر ارتباط با جهان پیرامون خویش، مفاهیمی را به شکل طرحوارههایی تصویری در ذهن خویش خلق میکند. یکی از این طرحوارهها، طرحوارههای حرکتی است که پژوهش حاضر به بررسی آن در شعر سهراب سپهری پرداخته است. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که شعر نمادین و عرفانی «مسافر» سرشار از مضامین انتزاعی و طرحوارهای کلی از مفهوم سفر است. غالب استعارههای این شعر از نوع حرکتی است که برای رساندن مفاهیم مربوط به سفر به کار گرفته شده، نقش بسیار مهمی در ترسیم تصاویر ذهنی شاعر دارد.
خلاصه ماشینی:
تبيين شناختي طرح واره ها و استعاره هاي حرکتي در شعر «مسافر» سهراب سپهري زهره نيک سير چکيده زبان شناسان شناختي، هر نوع فهم و بيان انتزاعي را که در قالب مفاهيم ملموس ارائه شود، کاربرد استعاري زبان ميدانند؛ چراکه معتقدند انسان در اثر ارتباط با جهان پيرامون خويش ، مفاهيمي را به شکل طرح واره هايي تصويري در ذهن خويش خلق ميکند.
غالب استعاره هاي اين شعر از نوع حرکتي است که براي رساندن مفاهيم مربوط به سفر به کار گرفته شده ، نقش بسيار مهمي در ترسيم تصاوير ذهني شاعر دارد.
محمل مناسبي را ح ي و کار رد نظريۀ استعارة لازم است ذکر کنيم در پژوهش حاضر، هرگونه حرکت و جابه جايي در هر 1 سمت و سو و به هر شکل و سرعت ، استعارة حرکتي در نظر گرفته ميشود و هر فعل و گزاره اي که خارج از بافت شعر بر مفهوم حرکت دلالت کند، مانند فعل «رفتن » در ترکيب «از حال رفتن » به معناي بيهوش شدن و نيز هر نوع حرکت ، جابه جايي و نقل مکان که به طور استعاري انجام گرفته باشد، مانند «به گوش رسيدن » در معناي شنيده شدن ، ذيل طرح وارة حرکتي بررسي خواهد شد.
زبان شناسان اين حوزه معتقدند نه تنها استعاره امري صرفا تزئيني و مختص زبان ادبي نيست ، بلکه در جريان زندگي و ذهن و فکر ما حضوري هميشگي دارد و وسيله اي است که ما از آن براي مفهوم سازي پديده هاي انتزاعي، بر اساس تجربه هاي بيروني و محيطي خود استفاده ميکنيم .
او از استعاره ها و طرح واره هاي حرکتي براي رساندن مفاهيم مربوط به سفر استفاده کرده است .