چکیده:
انقلاب کمونیستی چین در سال 1949، سبب پیدایش دگرگونی های گسترده ای در سیاست خارجی چین شد. این کشور، دوره های مختلفی از سیاست خارجی را پشت سر گذاشته و روابطش با کشورهای دنیا، با فراز و فرودهای فراوانی همراه بوده است. روی هم رفته، سیاست خارجی چین از زمان انقلاب کمونیستی در سال 1949 تاکنون را می توان به دو دوره ی مختلف تقسیم کرد؛ دوران مائو و دوران پس از مائو. در دوران مائو، چین برای پاسداری از نظام نوپای خود، سیاست اتکای به شوروی را در پیش گرفت، اما مائو پس از مدتی به دلیل اختلافات ایدئولوژیک با مسکو، از شوروی فاصله گرفته و سیاست اتکای به خود را در دستور کار قرار داد. پس از مرگ مائو و روی کار آمدن دنگ شیائو پینگ، چین از سیاست های ایدئولوژیک فاصله گرفت و به سمت سیاستی واقع گرایانه و عملگرا پیش رفت. در واقع در این دوران بود که چین با گسست از سیاست های ایدئولوژیک مائو، شاهد چرخشی در سیاست خارجی خود بود که تا به امروز به قوت خود باقی است. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تشریح وجوه مختلف سیاست خارجی چین از دوران مائو تا به امروز پرداخته است و می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که سیاست خارجی چین از انقلاب کمونیستی سال 1949 تا بدین سو، دچار چه تغییراتی شده است؟ بر پایه ی نتایج این پژوهش، سیاست خارجی چین از صبغه ی ایدئولوژیک خود فاصله گرفته و رویکردی واقع گرایانه و عملگرا را براساس واقعیت های ژئوپلیتیک جهانی دنبال می کند.
خلاصه ماشینی:
دنگ شیائو پینگ محور اصلی سیاست خارجی خود را «اصلاحات اقتصادی»، «دروازه های باز» و «نوسازی اقتصادی» قرار داد و معتقد بود برای تحقق آن باید در راه حفظ «صلح پایدار» تلاش نمود (امیدوارنیا، ١٣٨١: ٤٩١).
باور دنگ به «صلح و توسعه » به عنوان مسئله اصلی در سیاست بین الملل ، گواهی از فاصله گرفتن او از اندیشه های مائو در این حوزه بود؛ زیرا مائو باورمند بود که جنگ با سرمایه داری پرهیزناپذیر است و بنابراین باید برای پیروزی در آن به «انقلاب» و صدور آن کمر همت بست و به همین سبب بود که پیوسته بر دوگانه «انقلاب و جنگ » پای می فشرد (٥٥٢-٥٥٠ :١٩٩٣ ,Yahuda).
یکی دیگر از پیامدهای سیاست اصلاحات و نوسازی در چین که بر روابط و تعاملات خارجی این کشور نیز تاثیراتی عمیق داشت ، تغییر دیدگاه پکن درباره تقسیم کار بین المللی بود.
چین یکی از بزرگترین کشورهای دریافت کننده وام و کمک های اقتصادی از نهادها و بازارهای بین المللی سرمایه و نیز بزرگترین جذبکننده سرمایه گذاری خارجی در میان کشورهای در حال توسعه بوده است (معصومی فر، ١٣٨٤: ٢٢٧).
در هم ین راستا، حکومت پکن در سال ١٩٨٢ سیاست خارجی مستقل خود را اعلام کرد که یکی از اهداف اساسی آن ایجاد یک محیط جهانی مطلبوب برای پیشبرد برنامه نوسازی و اصلاحات چین بود.
اما از اواخر دهه هفتاد، رهبران چین تشخیص دادند که بدون برخورداری از قدرت اقتصادی و تکنولوژی قوی، امکان برخورداری از توان دفاعی قوی و امنیت نیز وجود نخواهد داشت بر این اساس پس از مائو، دنگ شیائو پینگ در استراتژی توسعه خود برجستگی خاصی به اقتصاد داد.