چکیده:
هدف این پژوهش بررسی موانع و محدودیت های دوره های آموزشی تعاونی های کشاورزی استان زنجان است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق را مدیران عامل تعاونی های کشاورزی استان زنجان تشکیل دادند که 80 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد. روایی پرسش نامه با استفاده از دیدگاه های اعضای هیئت علمی و کارشناسان بخش تعاون و انجام اصلاحات مورد نظر آن ها تایید شد. پایایی ابزار نیز با استفاده از پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (88/ 0) تعیین شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، مهم ترین مشکلات آموزش های حضوری به 5 عامل زیر تقسیم شدند: 1. انعطاف پذیری پایین، معلم محوری و به روز نبودن دانش آموزشگران؛
2. محدودیت مکانی و به کارگیری محدود فناوری های نوین آموزشی؛ 3. ناکارامدی آموزشی به دلیل محدودیت های بودجه ای و کمبود آموزشگر؛ 4. زمان بر بودن یادگیری و هزینه بر بودن آن؛ 5. نظارت ضعیف در تطابق آموزش ها با نیازهای جامعه. این 5 عامل در مجموع، 44/ 65% درصد واریانس مشکلات آموزشی را تبیین کردند. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد بین دیدگاه زنان با مردان در مورد مشکلات آموزشی شامل محدود به زمان خاص بودن، به کارگیری محدود فناوری های نوین آموزشی، عدم پاسخگویی به حجم زیاد آموزش ها و محدودیت مکانی برای برگزاری کلاس ها اختلاف معنی داری وجود دارد.
The purpose of this study was to investigate the problems of courses in agricultural cooperatives in Zanjan province. Correlation – descriptive method used in this study. Agricultural cooperative managers in Zanjan province formed the population of the study. The sample size was estimated using Cochran formula (n=80). The questionnaire was used to collect data. The validity of the questionnaire was approved by a panel of academic experts. Pilot-test and calculating Cronbach's alpha coefficients were used to measure the reliability (0.88).Based on the results of the factor analysis main educational problems of agricultural cooperatives were summarized into 5 factors including: Low-flexibility and teacher-centered education or lack of knowledge، limited space and limited use of new technologies for training، instructional ineffectiveness due to budgetary constraints، teacher shortages and lack of funding، time and cost of learning to be poorly supervised adaptation educational needs of the community. These five factors together explained 65.44% of variance of educational problems. The comparison mean results showed that there was significant difference between view of women and men about educational problems including limited-time، limited use of new technologies in education، lack of education and limited space for addressing large classes.
خلاصه ماشینی:
علیرغم نیاز مبرم اعضای تعاونیها به آموزش های مستمر و نیز برگزاری کلاس های مورد نیاز تعاونیها توسط ادارة تعاون ، آموزش ها به دلایل متعددی از جمله موارد زیر کیفیت و کارایی لازم را ندارند: مناسب نبودن زمان برگزاری کلاس ها، بیانگیزه بودن اعضای تعاونیها جهت شرکت در کلاس ، تئوریک بودن محتوای کلاس ها، به کار نگرفتن استادان مجرب ، ناهماهنگی و حضور اعضای همۀ تعاونیها به صورت هم زمان در کلاس ها، متفاوت بودن سبک یادگیری وسرعت یادگیری مطالب توسط هر فرد(٢٠٠٦,Cook and Smith)، بیتوجهی به نیازسنجی محلی، عدم حضور بموقع و منظم ( صابریان و حاج آقاخانی، ١٣٨٥) و استفاده از یک روش ثابت برای یادگیری همۀ افراد.
نتایج تحلیل عاملی مشکلات آموزشی در تعاونی های کشاورزی نیز نشان داد انعطاف پذیری پایین و معلم محوری و به روز نبودن دانش آموزشگران ، محدودیت مکانی و به کارگیری محدود فناوریهای نوین آموزشی، ناکارامدی آموزشی به دلیل محدودیت های بودجه ای، زمان بر بودن یادگیری و هزینه بر بودن آن ، ونظارت ضعیف در تطابق آموزش ها با نیازهای جامعه مهم ترین مشکلات آموزشی از دیدگاه پاسخگویان میباشند.
نتایج مقایسۀ مشکلات آموزش های حضوری از دیدگاه مردان و زنان نشان داد بین دیدگاه این دو گروه در مورد محدود به زمان خاص بودن ، به کارگیری فناوریهای نوین آموزشی، عدم پـاسخگویـی به حجـم زیاد آمـوزش هـا و محـدودیت مـکانی برای بـرگزاری کلاس ها اختلاف معنیداری وجود دارد.