چکیده:
توصیفات اندامی در شاهنامه، به جنبههای زیبایی شناسی محدود نمیشود. بلکه علاوه براین، همچون شگردی در جهت نمایش حالتهای روحی و روانی قهرمانان داستان و آنچه که «شخصیت پردازی» نامیده میشود بکار میآید. از این حیث فردوسی را باید صاحب سبک شخصی دانست چرا که شعر فارسی در سبک خراسانی، شعریست آفاقی و برونگرا و بیگانه از عوالم روحی و انفسی . در این مقاله، اینگونه توصیفات اندامی ازمنظر و نگاهی تازه براساس علم ارتباط غیر کلامی یا «زبان تن» مورد بررسی و باز خوانی قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
بـرای نمونـه ، وقتـی ضـحاک از موبدان میخواهد تا خواب دهشتناک او را بی پرده گزارش کنند، آنان در موقعیت تراژیـک و دشواری قرار میگیرند که این حالت روحی را خواننـده میتوانـد در چنـد ناحیـه از نـواحی چهره که توسط حکیم به نمایش درآمده است بخوبی دریابد: لــب موبــدان خــشک و رخــساره تــر زبــــان پــــر ز گفتــــار بــــا یکــــدگر کــه گــر بــودنی بــاز گــوییم راســت به جان اسـت پیکـار و جـان بـی بهاسـت همــــه موبــــدان ســــرفگنده نگــــون پر از هول دل ،دیدگان پرزخون (ج ١، ص ٤٢) نمونه ای دیگر از این دست ، توصیف حالت روحی رودابه است چون با خـشم و سـرزنش پدر مواجه میشود: چــو بــشنید رودابــه پاســخ نــدوخت ز شــــرم پــــدر روی را برفروخــــت ســــیه مــــژه بــــر نرگــــسان دژم فــــرو خوابنیــــد و نــــزد هــــیچ دم پدر دل پر از خشم و سر پـر ز جنـگ همـــی رفـــت غـــران بـــسان پلنـــگ ســـوی خانـــه شـــد دختـــر دلـــشده رخــان معــصفر بــه زر آژده (همــان ، ص ١٢٩) در شاهنامه ، رفتارها و حرکات هر کدام از نواحی و اجزاء چهرة شخصیتها با تیزبینی و ذکر جزئیات گاه مستقیم و مستندگونه و گاه با استفاده از صور خیال (تشبیه از نوع محـسوس ) بتصویر و نمایش درآمده است .