چکیده:
فردوسی در شاهنامه ضمن ارج نهادن به ارزشهای والای انسانی ، همواره در پی آنست که راهها و شیوه¬های کسب ارزشهایی همچون بلندی نام، نیکنامی، داد، خرد و خردمندی را نشان دهد. یکی از ارزشهای والای انسانی در نظر وی نام بلند و آوازه نیک است که البته طریق حصول آن تنها از راه جنگاوری و دلاوری نیست بلکه لازمه آن داشتن ویژگی شجاعت و دلیری در کنار عناصری همچون : گنج، جاه، نژاد و خرد میباشد . در واقع این ویژگیها ارکان شخصیتی پهلوانان شاهنامه را تشکیل میدهند و میزان اشتهار و مرتبه¬ پهلوانی آنان به کیفیت آمیزش این ارکان با هم، بستگی دارد .بدین جهت در شاهنامه بارها پهلوانان، همدیگر را به خاطر نداشتن پایگاه اجتماعی و گنج و خرد تحقیر میکنند . خردورزی و دادگری از پایه های بنیادین شاهنامه است و همواره پهلوانان خردمند ستایش میشوند.از دیگر مسائل بسیار مهم در شاهنامه، مسئله نام در مقابل ننگ است. همیشه این خطر وجود دارد که نام به ننگ در¬آید. تاکید ما در این پژوهش بر همین مسئله نام و ننگ است.در این مقاله سعی بر آن است که به این سوالات پاسخ داده شود: چرا بسامد واژه¬هایی همچون: نام، ننگ، خرد و نژاد در شاهنامه بالاست؟ آیا نامداری فقط در گرو جنگاوری و کشت و کشتار است؟هویت فردی و شخصی پهلوانان در شاهنامه چگونه بازنمود شده است؟
خلاصه ماشینی:
اگــــر جاودانــــه نمــــانی بجــــای همــی نــام بــه ، زیــن ســپنجی ســرای (شاهنامه ،به کوشش سعیدحمیدیان ص ٢٨٤) همـــی نـــام جاویـــد بایـــد نـــه کـــام بینــــــدازکام و بــــــرافــــــراز نــــــام (همان ، ص ١٣٤٣) بــه گیتــی همــان کــن کــه کــام آیــدت و گـــر زان ســـخن فـــر و نـــام آیـــدت (همان ، ص ٧٦٩) ١ - نامه باستان ، ج سوم ، میر جلال الدین کزازی ، ص ٤٤٨ از جمله ابزار نام جستن ، گنج داشتن است و امتیاز بزرگی برای پهلوانی بـشمار میـرود، بـه این علت که معمولا گنج از آن پادشاهان و بزرگان و کسانیست که مراتب بـالای اجتمـاعی دارند هرچند صرف داشتن گنج بخودی خود تعیین کننده بزرگی نام و والایی مقام نیـست .
بدو گفت چـنگش کـه نـام تـو چیـست ؟ نژادت کـدام اسـت و کـام تـو چیـست ؟ (همان ، ص ٣٩١) ز شــــهر و نــــژاد و ز آرام خــــویش سـخن گـوی و از تخمـه و نـام خـویش (همان ، ص ٣٩٢) بــدو گفــت نــام و نــژاد تــو چیــست کــه بــر فــر و شــاخت نــشان کییــست (همان ، ص ٧٨٩) بـــدو گفـــت کـــای شـــیر پرخاشـــخر تـــرا هـــست نـــام و نـــژاد و هنـــر ( همان ، ص ٦٨٥) از طرفی شکست خوردن از فردی «گم بوده نام » و بی گوهر، ننگی عظیم بـدنبال دارد؛ ایـن مسئله در نامه «یزدگرد» در زمان حمله اعراب به ایران ، بخوبی مشخص است ؛ در شـاهنامه نحوه برخورد افراد با مسائل مختلف ،چه در نبردهـا و چـه در مـوارد شخـصی ، تـا حـدود زیادی رابطة مستقیم با نژاد و پایه اجتماعی انسانها دارد: بدســـت یکـــی ســـعد وقـــاص نـــام نــه بــوم و نــژاد و نــه دانــش نــه کــام (همان ، ص ١٣٥٢) نـه گـنج و نـه نـام و نـه تخـت و نـژاد همــــی داد خواهنــــد گیتــــی ببــــاد (همان ، ص ١٣٥٣) نژاد و گوهر در پیمان زناشویی نیز بسیار مهم است ؛ زیرا فرزندی که متولد میشود، بسیاری از خوی و خصلتهای پهلوانی و اخلاقی را به ارث میبرد.