چکیده:
نگارش ابزاری برای انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافتههاست که در هر زبانی تابع قواعد و اصولی است. توجه به اصول نگارش و پرهیز از کاربست خطاهای نگارشی نیازمند تدوین دقیق و نظاممند اصول نگارش است. یکی از اصول نگارش، توجه به کوچکترین واحد معنایی در نگارش یعنی واژه است. ن است. شناخت واژه و کاربرد صحیح آن مقدمة نگارش صحیح محسوب میشود. ارائة الگویی کارآمد برای گزینش واژگان به نگارش صحیح یاری میرساند. به نظر میرسد در علوم ادبی مباحثی مطرح است که میتواند الگویی برای گزینش واژگان باشد که ازجملة آنها بحث فصاحت و بلاغت و شرایط دستیابی به آن است. صرفنظر از کاستیهای بحث و نقدهایی که بدان وارد است، با بهرهگیری از این چارچوب و رفع کاستیها و مشکلات آن میتوان الگوی کارآمدی برای فرایند واژهگزینی در نگارش ارائه کرد؛ بنابراین در این پژوهش این الگو در فرایند واژهگزینی بهکار برده میشود. نتایج نشان میدهد شرایطی که در کتابهای بلاغی برای فصاحت کلمه در نظر گرفته میشود، با اندکی تغییر و بسط، در حوزة نگارش مفید خواهد بود؛ ازجمله اینکه غرابت استعمال، همنشینی نامناسب حروف در نظام نوشتاری زبان را نیز دربرمیگیرد؛ همچنین اگرچه در علم معانی غرابت استعمال برای واژههای مهجور و متروک به کار میرود، این اصطلاح میتواند با توسع معنایی برای الفاظی که روایی و کاربرد لازم را در زبان فارسی معیار ندارند نیز بهکار رود.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان میدهد شرایطی که در کتاب های بلاغی برای فصاحت کلمه در نظر گرفته میشـود، با اندکی تغییر و بسط ، در حوزة نگارش مفید خواهد بود؛ ازجمله اینکه غرابت استعمال ، هم نشینی نامناسب حـروف در نظـام نوشتاری زبان را نیز دربرمیگیرد؛ همچنین اگرچه در علم معانی غرابت اسـتعمال بـرای واژه هـای مهجـور و متـروک بـه کـار میرود، این اصطلاح میتواند با توسع معنایی برای الفاظی که روایی و کاربرد لازم را در زبان فارسی معیار ندارند نیـز بـه کـار رود.
٤- کاربست الگوی فصاحت کلمه در فرایند واژه گزینی نظر به اینکه در غالب کتاب های متأخر بر چهار عیب (تنافر حروف ، غرابت استعمال ، مخالفت قیاس و کراهت در سمع ) اتفاق نظر شده است و نیز اینکه برخی از عیوبی که با عنوان دیگری مطرح میشوند، میتوانند ذیل یکی از این عیوب جای بگیرنـد، در این پژوهش بر چهار عیب مذکور و نقش مؤثر آنها در فرایند واژه گزینی تکیه میشود.