چکیده:
از دیر باز تعریف مفاهیمی نظیر جامعه،فرهنگ،تمدن، ملت و.... با دشواری های بسیار روبه رو بوده و آثار زیادی در باره این دو مفهوم به رشته تحریر در آمده است. اندیشمندان ونظریه پردازان با رویکردهای متفاوت واز زوایای گوناگون آن را مورد کاوش وباز بینی قرار داده اند و درمعرض تفسیرهای گوناگون ومتنوع قرار داده اند.نویسندگان ومحققان مختلف هریک از منظر خود با آن دست وپنچه نرم کرده اندوتفسیری دلخواه ازآن داشته اند.به گونه ای که گاه ان را مترادف و گاه دو مفهوم جدا و مستقل فرض کرده اند. این تحقیق دراساس به دومفهوم فرهنگ وتمدن می پردازد و شناساندن وسنجش اندیشه های متفاوت وهمسو ومخالف را هدف می گیرد. پرسش اصلی این است که چه نوع رابطه یا نسبتی میان این دو مفهوم وجوددارد. فرضیه تحقیق براصل جدایی واستقلال این دو تاکید دارد واین استقلال را باتوجه به تحولات نظام جهانی مطلوب ومناسب می داند. در این مقاله با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای به بررسی رابطه میان این دو مفهوم پرداخته ایم.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق در اساس به واکاوی تحول معنایی مفاهیم فرهنگ وتمدن میپردازد و سعی می کند رویکردهای مختلفی را که درباره نسبت میان فرهنگ و تمدن مطرح شده است ، بررسی کند و شناساندن و نقد و سنجش اندیشه هایی متفاوت ، و همسو و مخالف را کنکاش کند.
برای مثال در زبان فرانسه بیشتر نویسندگان این دو اصطلاح را باهم میآمیزند و به جای هم به کار میبرند، در حالی که نویسندگان آلمانی میان این دو مفهوم تفاوت قائل شده اند، اصطلاح نخست را فرهنگ و اصطلاح دوم را برابر تمدن به کار برده اند (پهلوان ، ١٣٧٨، ص ٥).
پرسش اصلی تحقیق عبارت است از چه نوع رابطه ای (یا نسبتی) میان فرهنگ و تمدن وجود دارد؟ آیا استعمال این مفاهیم در فرهنگ های مختلف یکسان است یا متفاوت ؟ آیا میتوان میان فرهنگ وتمدن با اتکا به روش دوقطبی تمایز قائل شد و هر پدیده و مقوله ای را منتسب به این یا آن کرد؟ و فرضیه تحقیق بیان می کند که این دو مفهوم از یکدیگر متمایزند و بار معنایی متفاوتی دارند؛ واین تلقی با تحولات جهانی نیز بیشتر مطابقت دارد.
ادوارد تایلر انسان شناس مشهور بریتانیایی در تعریف خود از فرهنگ این مفهوم را با تمدن مترادف میگیرد و در ارتباط با هم به کار میبرد و فرهنگ و تمدن را ترکیب پیچیده ای از علوم ، اعتقادات ، هنرها، اخلاق ، قوانین ، آداب و رسوم ، عادات و دیگر اعمال انسانی در جامعه به شمار میآورد (پهلوان ، ١٣٨٢، ص ٤٨).