چکیده:
اهمیت بررسی افکار شریعتی در این است که ضرورت بررسی مضمون فکری او و چگونگی تأثیرگذاریش بر نسل جوان جامعه را هرچه بیشتر بر ما آشکار میسازد. ضرورت بررسی و تبیین ابعاد مختلف اندیشۀ سیاسی شریعتی در راستای هرگونه پژوهش پیرامون تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر بهویژه دهۀ منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی آشکار میشود. برای تحدید موضوع، در نوشتار حاضر وجهۀ دیناندیشی شریعتی را با تکیه بر حادثۀ عاشورا با استفاده از روش توصیفیتحلیلی بررسی میکنیم. در این زمینه، پرسش اصلی پژوهش این است که خوانش شریعتی از اسلام سیاسی، بهویژه واقعۀ عاشورا دارای چه ویژگیهایی بوده است؟ در پاسخ به این پرسش مدعای پژوهش عبارت است از اینکه با توجه به ویژگی نواندیشانهای که در تفکر دینی شریعتی وجود داشت، میتوان خوانش وی از تاریخ اسلام را خوانشی نوآیین خواند که امروزه با عنوان «اسلام سیاسی» شناخته میشود. بر این اساس، این نوشتار در سه محور اصلی بررسی و ارائه خواهد شد: 1. مفهومشناسی «اسلام سیاسی» و شاخصههای آن در اندیشۀ سیاسی شریعتی؛ 2. خوانش جدید از تاریخ اسلام بهمثابۀ «اسلام سیاسی» در مجموعۀ افکار شریعتی؛ 3. تجلی عاشورا بهمثابۀ نماد «اسلام سیاسی» در اندیشۀ شریعتی.
Geopolitics as scientific analysis of geographical factors governing international relations and the power-driven approach derived from the tradition of realism in international relations. This is how the geography and geopolitics to examine variables such as land، population، strategic location، resources، etc.، as well as the factors influencing the behavior of countries as well as strategic theater of operations، the effective inter-state relations. As such، this study is descriptive and analytical approach to the autopsy Theoretical on geopolitical studies from the perspective of American geopolitical school and a real understanding of its concepts، and aims to demonstrate the application of the theories of American geopolitical school، geopolitical regional network construction on the formation of a new international system.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که شریعتی متفکری نوانـدیش اسـت در ایـن «بازگشت » خوانش های جدیدی از مفاهیمی مانند شهادت ، عاشورا و بزرگانی چـون علـی (ع ) ارائه داده است که نوشتار حاضر بیشتر سعی در بررسـی ایـن شاخصـه از «اسـلام سیاسـی» در تفکر شریعتی دارد و با توجه به گستره ابعاد فکری وی، پس از مروری کلی بر خوانش جدیـد از تاریخ اسلام ، به طور خاص بر واقعۀ عاشورا به عنوان یکی از نقاط عطـف ایـن تـاریخ تأکیـد کرده که ظرفیت خوانش های جدید را داشته است .
او ضـمن توصـیه بـه «اسلام شناسی» برای توجیه این مسئله مینویسد: «امروز شناختن اسلام تنها به عنوان وظیفه ای دینی یا تعقیب شعبه ای از مذهب شناسی نیسـت بلکـه راهی نیز هست برای آشنایی با تمدنی بزرگ ، تاریخی غنی و پر از شگفتی و یافتن علت یا علل ارتقا و انحطاط جامعه های کنونی ما، و بالأخره ، رسوخ در روح جامعه و وجدان حقیقی و زنده مردمی کـه مـا در قبال سرنوشتشان احساس مسئولیت میکنیم » (شریعتی، ١٣٨٩ ج : ٤).
در اینجا میتوان به اخذ این نتیجه خطـر کـرد کـه تمام کوشش شریعتی از نشان دادن تصویر اسلام به مثابـۀ ایـدئولوژی کـه از تـأثیر و تحـرک در حیات سیاسی و اجتماعی زمانه برخوردار باشد، نشان دادن همان سویۀ انقلابی اسـلام در قالـب عقیده و نه در فرهنگ و قدرت در پوششی مقدس است (شریعتی، ١٣٥٩: ٦٥-٦٨).