چکیده:
نوشتار حاضر در فرایند بررسی ساختار نظام بینالملل در قرن 21، سیاستهای خاورمیانهای ایالات متحده آمریکا را که ارتباط خاصی با دکترین نظم نوین جهانی این کشور در سه حوزه کنترل انرژی منطقه خلیج فارس، امنیت رژیم اسراییل و جلوگیری از روند رو به رشد اسلام گرایی در خاورمیانه دارد، مورد مطالعه قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
یا اینکه سیاست خارجی آمریکا از این پس عمدتا بر تقویت و تحکیم عملکرد اقتصادی این کشور مبتنی شود و مسائل اقتصادی نقش بیشتر و مهمتری را در ساختار سیاست خارجی کشور به خود اختصاص دهد در ضمن لازم است سناریوی بلوکهای تجاری رقیب که پس از ظهور به مبارزه با یکدیگر برمیخیزند اندکی واقعیتر و به دور از توهمات باشند، در غیر اینصورت دولتهای حاکم بی اندازه سهلانگار تلقی میشوند و عملا سیاستهایی را اعمال میکنند که باعث نابودی سیستم تجارت بینالمللی میگردد، از طرفی رقابت اقتصادی اساسا بین نظامهای اقتصادی و اجتماعی کشورها صورت میگیرد و در - Graham Fuller جهانی که تجارت آزاد در آن روز به روز شکوفاتر میشود، توجه و رسیدگی بهاین نظامها، زمینه رقابت آنها را هموارتر میکند، بروز هر گونه تغییر در تهدیدات و فرصتهای موجود در نظام بینالمللی، روابط خصمانه و اتحادهای دوستانه را نیز متحول خواهد کرد.
در دوران پس از جنگ سرد نیز آنچه که نقش آمریکا را بهعنوان یک قدرت جهانی تعیین میکند توان و اراده این کشور برای رویارویی با تهدیدات منطقهای و خطرات چندگانهای است که منافع آمریکا را در مناطق مهمی نظیر اروپا، آسیا و خلیج فارس، تهدید میکنند بهطور خلاصه باید گفت که چالش استراتژیک و مهمی که آمریکا در سالهای آتی با آن مواجه خواهد بود، حفظ توازن قدرت منطقهای در نقاطی از جهان است که به لحاظ امنیت و اقتصاد برای این کشور، حائز اهمیت چشمگیری هستند (کمیسیون تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21، 117- 111).