چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت در بین دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی میباشد و جامعه آماری 1093 نفر از دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند میباشد که تعداد 288 نفر از این جامعه با روش نمونهگیری طبقهای با نسبتهای مساوی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها دو پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و انگیزه پیشرفت هرمنس میباشد. پایایی آزمون تفکر انتقادی با استفاده از آلفای کرونباخ 74% و پایایی پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس، 78% بهدست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده¬ها نشان داد که تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت معنیدار دارد و هر پنج موّلفهی تفکر انتقادی، قادر به پیشبینی انگیزه پیشرفت میباشند.
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب با توجه به مطالب ذکر شده سؤال اساسی پژوهش این بوده است که آیا بین تفکر انتقادی و انگیزه پیشرفت دانشجویان کارشناسی ارشد رابطه وجود دارد؟ 2.
<رجوع شود به تصویر صفحه> </رجوع شود به تصویر صفحه> اطلاعات جدول1 نشان میدهد که همبستگی تفکر انتقادی کلی و مؤلفههای ارزیابی، استنتاج و قیاس با انگیزه پیشرفت مثبت و معنادار است (01/0 p=) و مؤلفه استقراء نیز در سطح (05/ .
<رجوع شود به تصویر صفحه> نتایج جدول6 نشان میدهد که بین انگیزه پیشرفت دانشجویان کارشناسی ارشد رشتههای مختلف تفاوت وجود دارد.
برای بررسی فرضیه اول پژوهش، نتایج جداول 1 و 2 نشان میدهد که همه مؤلفههای تفکر انتقادی (تحلیل، ارزیابی، استنتاج، قیاس و استقراء) با انگیزه پیشرفت به لحاظ آماری همبستگی معنیدار دارند.
نتایج این پژوهش نشان داده که رابطهی مثبت و معنیداری بین میزان تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی حاکم است.
برای بررسی فرضیه دوم، نتایج نشان داد که بین تفکر انتقادی دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد بر حسب جنسیت تفاوت وجود ندارد.
برای بررسی فرضیه سوم پژوهش، نتایج نشان داد که بین انگیزه پیشرفت دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد بر حسب جنسیت تفاوت وجود ندارد.
برای بررسی فرضیه چهارم پژوهش، نتایج نشان داد که بین تفکر انتقادی دانشجویان رشتههای مختلف دورهی کارشناسی ارشد تفاوت وجود دارد.
برای بررسی فرضیه پنجم پژوهش، نتایج نشان داد که بین انگیزه پیشرفت دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد رشتههای مختلف تفاوت وجود دارد.