چکیده:
هدف از نگارش این مقاله بررسی انتقادی و مقایسهای مادهتاریخهای تاریخ مازندران در نسخة منتشرنشدة «منظومة فتوحات شاه اسماعیل» است. این اثر، که به بیان وقایع تاریخیسیاسی ایران، به ویژه مازندران و حکومت محلی مرعشیان و دیگر شاهکهای شمال ایران در عصر صفویه، میپردازد، برای تاریخنگاری مازندران بسیار اهمیت دارد؛ مادهتاریخهای مذکور در منظومة مزبور میتواند برخی گزارشهای تاریخی را تایید یا تکذیب کند؛ چیزی که ممکن است در برخی تحریفها و تصحیفها رخ داده باشد. شاعر گمنام این منظومه، که با چیرهدستی تمام برای اغلب وقایع مهم مادهتاریخ آورده، کوشیده است تاریخ مازندران را، از آغاز تا عصر خویش، از نظر ساختاری در نظمی نوین درآورد. از این رو، در این منظومه نوآوریهایی دیده میشود که در تاریخنویسی مازندران پیشینه نداشت. مادهتاریخهای مندرج در این منظومه رویکردمان را در سلسلهمراتب زمانی، که تاکنون در پشت پردة گشتارهای تاریخی ناپدید بودهاند، در جهتی درست سوق میدهد.
Critical and comparative Study on the chronograms of the history of Mazandaran based on
the unpublished versification manuscript (Manżumeh) named “Conquests of Shāh Ismā̔il” is
the goal of the paper. This work, dealing with the Iranian historical and political events, esp.
with Mazandaran and the local governments of the Mar̔ashids as well as other rulers in the
northern Iran in the Safavid’s period, is very important for the historiography of Mazandaran. The
chronograms coming in the Manżumeh can confirm or disprove some historical records, what
might occur in some corruptions and interpolations. The unknown poet of the Manżumeh, who
mostly mentioned chronograms for the important occurrences, had tried to order the history
of Mazandaran in a new arrangment structurally. In the Manżumeh, therefore, it can be seen
some innovations that thay have had no background in the historygraphy for Manzandaran.
The chronograms mentioned in the Manżumeh lead our approach to chronography, which
were heretofore disappeard behind the curtin of the historical changes, in the right direction.
خلاصه ماشینی:
این اثر، که به بیان وقایع تاریخیسیاسی ایران ، به ویژه مازندران و حکومت محلی مرعشیان و دیگر شاهک های شمال ایران در عصر صفویه ، میپردازد، برای تاریخ نگاری مازندران بسیار اهمیت دارد؛ ماده تاریخ های مذکور در این منظومه میتواند برخی گزارش های تاریخی را تأیید یا تکذیب کند؛ چیزی که ممکن است در برخی تحریف ها و تصحیف ها رخ داده باشد.
این نسخه با بیت زیر آغاز میشود: سـزای سر حـرف هر تاج دار بــود آن ســر مسـند پـرده دار و با بیتی به انجام میرسد که در آن از سلطان حسین ، آخرین شاه صفوی و هم عصر شاعر، یاد شده است : ز چتر دل افروز سلطان حسین جهان باد تاقات روشن چو عین منظومۀ مزبور تاریخ منظومی اســت در قالب مثنوی که به بیان وقایع تاریخی سیاســی ایران ، به ویژه مازندران و حکمرانی مرعشیان و دیگر حکمرانان شمال ایران در عصر صفویه ، میپردازد.
٤ـ٣ـ٦ ماده تاریخ می برای رقم ١٨: پس او و پسـر را به دولت حیات چو می بود و چون شد زمان وفات (برگ ٧٥٢، بیت ١٨) ماده تاریــخ مــی ، با ارزش عددی ١٨، در این بیت همان مدت حکومت اســتندار پادوســبان بن افریدون قارن / پادوسبان سوم (٢٧٢ـ٢٩٠ق ) بر رویان است و مطابق با گزارش شیخ علی گیلانی و آن گاه مرعشی است .
٤ـ٣ـ٧ ماده تاریخ بود برای رقم ١٢: چو او رفت از دوده اش شهریار بـه انـدازه بـود شـد تـاجـدار (برگ ٧٥٣، بیت ٥) بنا بر ماده تاریخ بود در مصرع دوم این بیت ، مدت فرمانروایی اســتندار شــهریار بن جمشید بن دیوبند بن شــیرزاد بن افریدون / شــهریار سوم (٣٠٩ـ٣٢١ق ) دوازده سال بوده است .