چکیده:
امروزه یکی از عمدهترین مشکلات در شهرها ناشی از آن است که، تجربهی حاصل از حضور افراد در فضاهای معماری و شهری، سازگاری و هماهنگی مناسب با ساختارهای اجتماعی حاکم بر جوامع مرتبط را ندارد. حال پرسش اساسی اینجا است که چه مجموعه دلایلی باعث می شود ساختار فضایی سیستم های پیچیدهی شهری جوابگوی نیازها و مطالبات افراد آن جامعه نباشد. به منظور بازشناسی این پرسش می بایستی روابط میان « ساختار فضایی » و « ساختار اجتماعی » سیستم های شهری بررسی شود.
نظریة « چیدمان فضا »، منظری جدید برای مبحث ریخت شناسی فضاهای معماری و شهری پیش روی معماران و طراحان شهری گشوده است. « چیدمان فضا » مدلی از تحلیل شهر می دهد که طراحان و تصمیم گیران را در فرایند طراحی قادر می کند، قبل از دادن راه حل نهایی و اجرای طرح، پیامد اقدامات خود را، بر روی رفتارهای احتمالی در فضاهای شهری پیشنهادی، مشاهده کنند. روش چیدمان فضا ابزاری است برای طراح که او در فرایند طراحی شهری به طور « تعاملی »از آن استفاده می کند. پدیدآورندگان این نظریه نگاهی اجتماعی به آثار هنری در کل، و فضاهای معماری و شهری به طور خاص، دارند. پژوهشگر به منظور پاسخ به پرسش مذکور، علاوه بر بازشناسی مفاهیم و پایه های نظری جنبش چیدمان فضا، با انتخاب نمونة مطالعاتی تهران در مقیاس کلان شهر و منطقة 19 شهرداری تهران در مقیاس منطقة شهری، سعی در معرفی چگونگی به کار گیری این روش و بررسی کاربردها و سودمندی های آن در فرایند تهیه طرح های توسعة شهری دارد. بدین منظور، تحلیل «هم پیوندی کلی» مورفولوژی شهری کلان شهر تهران و منطقة 19 شهرداری به کمک استفاده از« نقشة محوری» صورت پذیرفته است. هدف از کاربرد این روش، تشخیص و مطالعة مجموعه ای از هم پیوند ترین فضاهای شهر تهران (هستة هم پیوندی) است. به عبارت دیگر به کمک روش استخوان بندی» چیدمان فضا می توان هم پیوند ترین فضاهای شهر تهران را ودل «استخوان بندی فضایی شهر» کرد. در این راه از امکانات و محدودیت های قابل توجهی در استفادة هر چه بیشتر از این روش سخن گفته شده است. با تامین شرایط و امکانات مناسب می توان از این روش در پیشبرد اهداف طرح های شهرسازی و معماری استفاده کرد.