چکیده:
دگرگونی در الگوهای توزیع قدرت در صحنة بین الملل ، حیاتبخـش محـیط روانـی و رفتاری متفاوتی در مقایسه با نیمة دوم قرن تعارض ایدئولوژیک شده است . با توجه به ویژگی های محیطی امریکا استراتژی دفاعی مبتنی بر توازن قوا را به کنـاری گذاشـت و استراتژی تهاجمی مبتنی بر تفویق را پیشه ساخته است . تلاش شده است دست یابی بـه امنیت که از مختصات عصر توازونقوا بود، به سوی کسب امنیـت مطلـق کـه مشخـصة عصر تفوق (هژمونی ) است ، سوق داده شود. مهم این نیست که امریکا چنـین سیاسـتی را پی گرفته است بلکه عدم مقابلة کشورهای بزرگ یا ائتلافی از آنها بـرای مقابلـه بـا چنین خط مشی مهم است . واقع گراها حجم قدرت و ظرفیـت هـای نظـامی و اقتـصادی امریکا را علت کلیدی قلم داد می سازند، در حالی که لیبرالها ماهیـت ارزشهـا، کیفیـت ساختار قدرت سیاسی و فرهنگ سیاسی حاکم بر امریکا را دلیل غایی می داننـد. نگـاه تکبعدی محققا پاسخ گو نخواهد بود اما تحلیل چندبعدی به ضرورت قدرت توصـیف وسیع تر و اعتبار تحلیلی آن محققا روشن کنندة چرایی است . نظم لیبرالی که امریکـا در صدد استقرار آن است ، با وجود این که در بستر «روابط نامتقارن» حیات یافته است ، اولا * استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی (h-daheshiar@yahoo.com). به عدم تمرکز و پخش قدرت در گسترة گیتی اذعان دارد و آن را پذیرا می شود، و ثانیـا احترام به منافع قدرتهای بزرگ جهانی را یک الزام می داند. این دو نکته به ایـن معنـا است که بین الملل گرایی تهاجمی امریکا درصدد ایجـاد امپراطـوری نیـست . بـه همـین روی، بازیگران مطرح و بزرگ در صحنة بین الملل نگرانی امنیتی ندارند.
خلاصه ماشینی:
امريکا که در شکل دادن به ماهيت نظم در طول دوران جنگ سرد در رقابت تنگاتنگ با اتحاد جماهير شوروي بود به يکباره در موقعيتي قرار گرفته است که اين فرصت را براي اين کشور فراهم کـرده اسـت تـا بـه جهـاني سـازي مقوله هاي شکل دهنده هويت خود و به عبارتي راه و رسم زنـدگي امريکـايي بـا تمـامي بارهاي ارزشي آن در صحنه جهاني بپردازد.
حجم و ماهيت قدرت امريکا از يکسو و ماهيت ارزشهاي اشـاعه داده شده در سرتاسر جهان درکنار کيفيت حيات سياسي در امريکا از سويي ، بـازيگـران در صحنه جهاني و بالاخص بازيگران مطرح را به اين نتيجه رسانده است کـه موجوديـت منافع اقتصادي و اعتبار سياسي آنان در معرض نابودي به لحاظ ارتقاء موقعيـت امريکـا نمي باشد.
(٣٢) در صـحنه جهـاني آنچـه بـه وضوح رويت پذير است ، فزوني يافتن بين الملل گرايي امريکا در صحنه جهاني با تأکيـد براعمال قدرت نظامي اين کشور به عنوان يکي از گزينه هاي مطرح براي تحقق منافع بـه شدت جهاني تر شده است .
(1942), America`s Strategy in World Politics: The United States and The Balance of Power, New York, Marcourt, Brace, p.
Wohlforth, "Power Test: Evaluating Realism in Response to The end of the Cold War", Security Studies, Vol. 9, No. 3, Spring 2000, p.
, "Structucal Realism After the Cold War", International Security, Vol. 25, No. 1, Summer 2000, p.
Juhn, "Institution, Strategic Restraint and the Persistence of the American Post War Order", International Security, Vol. 23, No. 3, Winter 1998-1999, pp.
Miller, eds, The Cold War and After: Prospect For Peace-An International Security Reader, Cambridge, Mass, MIT Press, 1993.