چکیده:
یکی از مسائلی که در شرع از اهمیت خاصی برخوردار است شناخت نسب است بخصوص در نسب افرادی که شک و تردید وجود داشته باشد. لقاح مصنوعی بین دو بیگانه هم از مصادیق مشکوک میباشد که از دو حیث حکم تکلیفی و حکم وضعی مورد مداقّه قرار میگیرد و از آنجا که بین این دوحکم در لقاح مصنوعی ملازمهای وجود ندارد میتوان بدون در نظر گرفتن جواز یا حرمت به بررسی حکم وضعی نسب در تلقیح مصنوعی پرداخت.
در این راستا هدف از این مقاله بررسی نظرات مختلف در ادله خاص حکم وضعی نسب در مورد تعیین پدر و همچنین نقد این نظرات و انتخاب نظر درست بر اساس آیات و روایات میباشد.
بر اساس نتایج به دست آمده از این مقاله میتوان گفت از اقوال مختلفی که در این بین وجود دارد، قول صحیح این است که اینگونه اطفال به صاحب اسپرم متعلق هستند و اقوال دیگر، به جهت مخدوش بودن مستنداتی که مورد استفاده قرار گرفته است، صحیح نمیباشند. در پایان باید گفت با شناخت پدر فرزندان ناشی از لقاح مصنوعی آثاری همچون ولایت، نفقه، ارث و... بر آن مترتب میشود و میتوان مسائل مربوط به آنها با درنظر گرفتن پدر واقعی اثبات شده در این مقاله، حل و فصل نمود.
The recognition of parentage is one of the important issues in Shari'a, especially in the cases where there is doubt. Artificial insemination between two foreigners is a suspicious example that is criticized in two terms of imperatives and positive rules. Because of independence between imperatives and positive rules, the positive rules of parentage in artificial insemination could be independently criticized.
In this regard, the aim of this article is to examine different opinions in the specific evidence of positive rules of parentage regarding the determination of the father, as well as criticizing these views and choosing the right poin[1]t based on verses and narrations.
Based on the result of this paper the right view is that these children are belong to owner of sperm and other views because of the invalid reasons is rejected. In the end it can be argued that the privacy, alimony and inheritance issues can be resolved by considering the real father explained in this article.
خلاصه ماشینی:
اگر بین آن ها علقه ی زوجیت باشد فرزند به وجود آمده نیز متعلق بـه آن ها است ؛ اما اگر بین آن ها رابطه زوجیت نباشد یا از رحم جایگزین استفاده شود به جهت موانعی که در ابن بین موجود است در الحاق فرزند، وجوه متفاوتی مطرح شده است و غیر از صاحب اسپرم را پدر پنداشتند.
بااین وجود اگر فرزند به شوهر صاحب رحم ملحق شود، حکم تبنی را دارد که تبنی هم در اسلام جایز نیست ؛ چون در فقه اسلامی نسبی معتبر است کـه از شـرایط لازم برخوردار باشد؛ و اثبات نسب بـرخلاف مـوازین شـرعی جـایز نیسـت ، اگرچـه موازین شرعی همان موازین عرفی است .
ولو اینکه این عمل جایز نباشد و حتی اگر حرام باشد، این بچه ولدالزنا نیست و به صاحب اسپرم ملحق میشود و تمام احکام فرزند قانونی و مشروع را دارد.
الف : مساحقه : مردی که با همسرش مقاربت کند و همسر این مرد با کنیـزی کـه بـاکره است هم بستر شود و کنیز باردار شود، فقها حکم به الحاق فرزند به زوج کرده انـد؛ لـذا در مانحن فیه به طریق اولی فرزند ملحق به صاحب اسپرم میشود؛ چون آنجا یک واسطه وجود دارد که اینجا منتفی است و دلیل بر آن روایت اسـت .
در نسب تلقیح مصنوعی بین دو بیگانه نیز بر اساس نقدهای بیان شده در مـورد پـدر، این نتیجه حاصل گشته است که شوهر صاحب رحم ، صلاحیت ندارد پدر باشد؛ چون دلیل طرفداران این نظر قاعده فراش بود که این قاعده بـرای مـوارد شـک اسـت و در فرض تلقیح مصنوعی، یقین وجود دارد که اسـپرم از شـوهر نیسـت .