چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی ـ رفتاری وسواس مادران بر کاهش افسردگی کودکان آن ها انجام شده است. به این منظور ابتدا به روش نمونـه گیـری تصادفـی یکی از نواحـی پنج گانـه استان اصفهان انتخاب و سپس به همین روش دو دبستان از این ناحیه برگزیده شدند به مادران 260 دانش آموز کلاس اول و دوم، پرسشنامه وسواس مادزلی و مقیاس سلامت روانی کودک انتاریو (جهت سنجش افسردگی کودک) داده شد.
تحلیل نتایج در مرحله اول، همبستگی 49/0 و معناداری را در سطح 01/0 بین وسواس مادر و اختلالات رفتاری کودک نشان داد. در مرحله دوم از میان کل آزمودنی ها 40 نفر از افرادی که بالاترین نمره را در سیاهه وسواس مادزلی کسب کرده بودند، انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند. از این افراد، 32 نفر که بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آمـاری اختلالات روانـی (DSMIV) واجد علائم وسواس، تشخیص داده شدند به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. نمرات اولیه آزمودنی ها در دو مقیاس نام برده، به عنوان نمره پیش آزمون در نظر گرفته شد. گروه آزمایش، در مدت یک ماه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری گروهی شامل آرام سازی عضلانی، شناخت خطاهای منطقی، چالش با افکار، مواجهه و جلوگیری از پاسخ را دریافت نمود. بعد از پایان جلسات درمانی، پس آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. یک ماه بعد از اجرای پس آزمون نیز آزمون پیگیری انجام گرفت. تحلیل کوواریانس نتایج نشان داد که علائم وسواس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری کاهش یافته است (0001/0P<). افسردگی کـودکـان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تفـاوت معنـاداری نسبـت بـه گـروه کنتـرل نـداشـت (118/0=P)؛ اما در مرحله پیگیری، نمرات گروه آزمایش کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (012/0=P).
خلاصه ماشینی:
اثربخشي درمان شناختي ـ رفتاري وسواس مادران بر افسردگي کودکان آنها The Efficacy of Cognitive Behavioral Therapy on Mothers with Obsessive-Compulsive Disorder and on their Children's Depression زهرا صرامي .
Sh. Akochekiyan, Ph. D استاديار گروه روانپزشکي دانشگاه علوم پزشکي اصفهان دريافت مقاله : ٨٧/٨/٥ دريافت نسخه اصلاح شده: ٨٨/٧/٢٦ پذيرش مقاله : ٨٨/١٠/١٢ چکيده : پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير درمان شناختي ـ رفتاري وسواس مادران بر کاهش افسردگي کودکان آنها انجام شده است .
يافته هاي پژوهش پورافکاري، ارفعي و مبيني (١٣٨٣) نيز در تأييد اين فرضيه بود که افسردگي مادر مي تواند به طور مستقيم يا غيرمستقيم ، مشکلات رواني و رفتاري را در کودکان ايجاد کند يا فرزندان را براي ابتلاء به انواع اختلالات هيجاني و رفتاري مستعد سازد.
جامعه ، نمونه و روش نمونه گيري جامعه آماري اين پژوهش در دو سطح تعريف مي شود: در مرحله اول که مربوط به شناسايي مادران مبتلا به اختلال وسواس ـ اجبار و هم چنين سنجش ارتباط بين وسواس مادر و اختلالات رفتاي کودک است ؛ جامعه آماري شامل کليه مادران کودکان پايه هاي اول و دوم دبستان شهر اصفهان مي باشد و در مرحله دوم که مربوط به بررسي اثربخشي درمان شناختي ـ رفتاري وسواس مادران بر ميزان اين اختلال و نيز بر اختلالات رفتاري کودکان آنان است ؛ جامعه آماري شامل مادراني است که با استفاده از پرسشنامه غربالگري وسواس ـ اجبار نيلي پور و سياهه وسواس ـ اجبار مادزلي داراي علائم اختلال وسواس ـ اجبار تشخيص داده شده اند.