چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل حفاظت کننده ازدواج در افراد متاهل دارای عوامل خطر انجام شده است. روش پژوهش کیفی است. در این پژوهش از چک لیست محقق ساخته عوامل خطر و پرسش نامه 115 سوالی رضایت زناشویی انریچ استفاده شده است. جهت انتخاب گروه نمونه چک لیست عوامل خطر و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ در بین 100 مرد و 100 زن متاهل که حداقل 3 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته بود توزیع شد.
از بین این 200 نفر 22 نفر که عوامل خطر و رضایت زناشویی بالا داشتند انتخاب شدند. ضمن مصاحبه با 18 نفر داده ها به اشباع رسید. عوامل عمده حفاظت کننده بر اساس فراوانی شامل ارتباط، ویژگی های شخصیتی، مهارت ها، سازگاری، عوامل بیرونی، مذهب و باورها می باشند. هر یک از این عوامل حفاظت کننده شامل چند مولفه اولیه هستند. تعدادی از مولفه ها مانند احترام، رابطه جنسی مطلوب و تعهد نقش مهمی در حفظ و نگهداری زندگی مشترک داشتند. علاوه بر این به عوامل حفاظت کننده ای مانند قناعت، عدم چشم و هم چشمی و پذیرش زندگی اشاره شد که به نظر می رسد خاص فرهنگ ایرانی است. بین زنان و مردان در انتخاب عوامل عمده حفاظت کننده تفاوت معناداری مشاهده نشد اما در برخی از مولفه های بیان شده مانند امیدواری، همدلی، همکاری با هم در کارهای خانه، اعتماد به توانایی خود برای حل مشکل و تماس جسمانی در بین زنان و مردان تفاوت معناداری مشاهده شد.
خلاصه ماشینی:
بر اساس پژوهش هاي پيشين نيز عواملي مانند عشق (پارکر، ٢٠٠٢)، صحبت کردن (سوده، خليلي ، دانش پور و لواساني ، ٢٠١٠)، احترام (مادسن و ابل ، ٢٠١٠)، حمايت از همديگر (هافنر، کيکات ـ کلسر، لاوينگ ، گلسر و ملارکي ، ٢٠٠٣)، شوخي و شاد کردن فضاي خانه (مارتين ، پالک ـ دارس، لارسن ، گري و وير، ٢٠٠٣)، رابطه جنسي مطلوب (راس، ٢٠٠٩؛ پارکر، ٢٠٠٢)، همدلي (راس، ٢٠٠٩)، تماس جسماني (راس، ٢٠٠٩)، قدرداني (راس، ٢٠٠٩؛ جان و سلويا، ٢٠٠٧)، عذرخواهي (رزنبرگ، ٢٠١١)، عدم غر زدن و تحقير (گاتمن ، ١٩٩٤)، داشتن اوقات فراغت با هم (راس، ٢٠٠٩)، بخشش (باکوس، ٢٠٠٩؛ مک نولتي ، ٢٠٠٨)، صداقت (سوده و همکاران، ٢٠١٠؛ پاتريک، سلز، گيوردانو و فولرد، ٢٠٠٧)، تعهد (پارکر، ٢٠٠٢؛ کال و هتون، ١٩٩٧)، برخورد مناسب با تعارضات و مشورت با هم (جين ، ١٩٩٩)، مهارت حل مسئله (هپنر و همکاران، ٢٠٠٤)، انعطافپذيري (راس، عوامل حفاظت کننده ازدواج در افراد متأهل داراي عوامل خطر/٣٩/۳۹ ٢٠٠٩؛ کيم کوهن ، ٢٠٠٧)، وجود فرزندان (آلفورد ـ کوپر، ١٩٩٨؛ به نقل از پارکر، ٢٠٠٢)، حمايت اطرافيان و عدم دخالت هاي بي مورد ديگران (صادقي ، ١٣٨٩؛ راس، ٢٠٠٩)، همکاري با هم در کارهاي خانه (کالن و کلترن٣، ١٩٩١؛ به نقل از رزنگراندن و همکاران ، ٢٠٠٤)، آشنايي با تفاوتهاي زن و مرد (گري، ١٣٨٦)، مديريت اقتصادي (رابينسون و بلانتن ، ١٩٩٣)، اميدواري (عسگري و شرفالدين ، ١٣٨٩)، وضعيت اقتصادي و شغل (راجرز و مي ، ٢٠٠٣؛ ولکت و هيوز، ١٩٩٩)، مذهب و باورهاي معنوي (مادسن و ابل ، ٢٠١٠)، انتظارات واقع بينانه در مورد زندگي (احتشامزاده، مکوندي و باقري، ١٣٨٨)، نگرش مثبت نسبت به زندگي (مادسن و همکاران، ٢٠١٠) و ميزان آگاهي زوجها در مورد زندگي (بورپي و لانگر، ٢٠٠٥) عواملي هستند که منجر به استحکام بيش تر زندگي مشترک زوجها مي شوند.