چکیده:
نواقص الگوهای رشد و شیوههای بررسی شواهد تجربی مربوطه، و نیز تعدد منابع و عوامل رشد اقتصادی، منجر به نااطمینانی از صحت تصریح مدل شده و مانع اجماعِ محققان، در مورد عوامل کلیدی تعیینکننده رشد اقتصادی شده است. هدف این مقاله تعیین مهمترین عوامل رشد در کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی بوده است. بدین منظور، نمونهای از این کشورها در دوره 2015– 1975، انتخاب شده و با استفاده از رهیافت حداکثر راستنمایی بیزی (BML) در بستر دادههای تابلویی، از بین عوامل بسیاری که میتوانند رشد را تحت تأثیر قرار دهند، بهصورت درونزا و از طریق انواع آزمونها در تکرارهای فراوان، عواملی که بیشترین تأثیر را دارند، انتخاب و بهعنوان قویترین عوامل، معرفی شده است. طبق نتایج، نرخ پسانداز (SR)، سرمایهگذاریمستقیمخارجی (FDI)، سرمایهگذاریملی (ISH)، بهرهوریکل عوامل تولید (TFP)، و مخارج تحقیق و توسعه (R&D)، بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی این کشورها داشتهاند. نتایج میتواند برای ساختن الگوهای مناسب جهت تبیین مسایل مربوط به رشد اقتصادی در کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی و نیز مدیریت بهتر فرآیند رشد اقتصادی، مورد استفاده قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
لذا هدف اين مقاله ، تعيين و انتخاب قويترين و مهم ترين عوامل و منابع رشد اقتصادي در کشورهاي عضو سازمان همکاري اسلامي در 1 Todaro and Smith 2 Nafziger 3 Todaro (2oo4) 4 Moral Benito دوره ٢٠١٥– ١٩٧٥، با استفاده از توانمنديهاي خاص و برتريهاي روش حداکثر درست نمايي بيزي ١ (BML) نسبت به روش هاي اقتصادسنجي متعارف ، ميباشد.
٢ ادبيات تحقيق ٢١ مباني نظري وجود اختلاف بين سرعت و ميزان پايداري رشد اقتصادي در کشورهاي مختلف ، توسط 3 نظريه پردازان اين حوزه ، به عوامل مختلفي نسبت داده شده است ؛ بهره وري کار (اسميت ، ١٧٧٦)، باز توزيع رانت منابع مرغوب (ريکاردو٤، ١٨١٧)، گسترش بازار (مارشال ٥، ١٨٩٠)، ابداعات هوشمند (شومپيتر٦، ١٩٣٤)، پيشرفت فني برون زا (سولو٧، ١٩٥٦)، آموزش هاي ضمن خدمت (آرو٨، ١٩٦٢)، نرخ انباشت سرمايه انساني (لوکاس ٩، ١٩٨٨)، تجارت 1 Bayesian Averaging of Maximum Liklihood Estimates 2 Bayesian Factor 3 Smith 4 Ricardo 5 Marshal 6 Schumpeter 7 Solow 8 Arrow 9 Lucas بين الملل (هلپمن و گروسمن ١، ١٩٨٩)، تحقيق و توسعه (رومر٢، ١٩٩٠)، زادو ولد انسان (بکر، مورفي و تامورا٣، ١٩٩٠) و ...
دانشمنداني مثل سولو و سوان ١١ (١٩٥٦) 1 Helpman & Grossman 2 Romer 3 Becker, Murphy & Tamura 4 Ramsey 5 Jalalabadi and Bahrami (2o1o) 6 Rosenberg 7 Aghion & Howitt 8 Harod 9 Domar 1o Barro 11 Swan و کاس و کوپمنز١ (١٩٦٥)، رشد اقتصادي را نتيجه رشد جمعيت ، تغييرات فني و تغيير در عوامل کار و سرمايه تلقي کرده اند.