چکیده:
پژوهشگران اجتماعی میتوانند با توجه به بینش جامعهشناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله میتوان به حوزههای هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتابدهندة محیطی هستند که در آن خلق میشوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی جامعة خویش آمیختهاست، از دیدگاه جامعهشناختی تحلیل مینماییم. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش کتابخانهای و اسنادی و در قالب چهار جستار «هستیشناسی»، «روششناسی»، «ایستاییشناسی» و «پویاییشناسی» عناصر اجتماعی شعر فروغ فرخزاد را مشخص میکند. در هستیشناسی، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختنی بودن جهان معتقد است. به لحاظ روششناسی، وی قائل به روشی طبیعتگرایانه و دیالکتیکی است. در جستار ایستاییشناسی، به آسیبشناسی جامعة زمان خویش میپردازد و لایههای مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفکران، روحانیان، ثروتمندان و... نقد میکند. فرخزاد پس از توصیف وضعیت موجود، در جستار پویاییشناسی با ارائة راهکار، جامعة آرمانی خویش را ترسیم میکند. جامعهای که در آن عشق، دوستی و سادگی حکمفرماست و افراد در آن به نوعی خودآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی خود رسیدهاند. در نمونة آرمانی، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلکه در کنار هم به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی زندگی میکنند. او اگرچه به ظهور منجی برای رسیدن به مدینة فاضله باور دارد، اما پیشقراول آن را بیداری و آگاهی درونی افراد قلمداد میکند که پیش از هر انقلاب یا تحول بیرونی باید در وجود آنها احراز شود.
خلاصه ماشینی:
W. 1959: 52) پژوهشگران اجتماعی با پرورش بینش جامعه شناختی خویش مـیتواننـد از طریـق سـایر عرصه های زندگی اجتماعی، مانند حوزه هـای فرهنگـی و ادبـی نیـز جامعـه و مسـائل آن را بررسی نمایند؛ چنان که پیوند ناگسستنی و تعاملات مستمر میان جامعه و ادبیـات ، ایـن دو را همچـون آینـه ای در برابـر یکـدیگر قـرار مـیدهـد و شـناخت یکـی را بـه واسـطۀ دیگـری امکان پذیر میکند.
این گرایش جامعه شناختی درصدد روشن ساختن آن است کـه در خلـق هـر اثـر ادبـی، شاعر یا نویسنده به تنهایی کاری از پیش نمیبرد و به عبارتی، هیچ آفرینشی در عرصـۀ ادب و هنر در تجرید و انزوا پدید نمیآید، بلکه ادبا و هنرمندان با اتکا بـه جامعـه و آنچـه از آن دریافت میکنند، به خلق اثر ادبی میپردازند.
٢ـ جستار روش شناسی: این حوزه بر پایۀ باورهای هستیشناسانه ، پرسش هایی را دربـارۀ شناخت و فرایند پژوهش مطرح میکند: آیا جهان شناختنی است ؟ اگر هست ، این شـناخت چگونه ، با چه روشی و تا چه اندازه است ؟ ٣ـ جستار ایستاییشناسی: در این جستار، ساخت ها و ساختارهای اجتمـاعی بـه صـورت مقطعـی کالبدشـکافی مـیشـود و از بطـن آن هـا روابـط میـان انسـان هـا، نظـام قشـربندی و آسیب های اجتماعی جامعه استخراج میشوند.
ایستایی شناسی در بحث ایستاییشناسی، فروغ فرخزاد پیش تـر از شـاعران عصـر خـویش و همزبـان بـا برخی از آن ها، جامعۀ زمان خویش را از نگاهی جامعه شناسانه ، اما با زبانی شاعرانه به ورطـۀ نقد کشانده است .
فروغ که خود مشتاقانه در مجامع اجتماعی فعالیت میکرد، بر این بـاور اسـت کـه زنـان باید در جامعه منشاء اثر باشند.