چکیده:
جوزف نای، حفظ مشروعیت سیستم سیاسی در طول زمان را، توسعه سیاسی دانسته و شاخصهای آن را حاکمیت قانون، پاسخگویی، شفافیت، کنترل، اعتماد سیاسی، رقابت سیاسی سالم، انتخابات آزاد و منصفانه همراه با نهادسازی میداند. عدم توانایی در کنترل و محدود کردن فساد، معمولاً دوران گذار به توسعه سیاسی را با مشکل روبرو خواهد ساخت. توسعه نیافتگی سیاسی به تقویت و افزایش فساد سیاسی به صورت همافزایی منجر شده و رابطه این دو نیز به صورت یک چرخه در طول دورههای متعدد تکرار خواهد شد. در این بررسی منظور از فساد سیاسی، سوء استفاده از قدرت واگذار شده توسط کارگزاران سیاسی و دولتی در راستای تامین منافع شخصی با هدف افزایش قدرت یا ثروت است. در این مطالعه، فساد سیاسی و رابطه آن با توسعه سیاسی از منظر جامعهشناسی سیاسی، به روش اسنادی و کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه گرفته شده است که: فساد سیاسی، عدم توسعه و عدم توسعه، متقابلاً فساد سیاسی را به وجود میآورد. فساد سیاسی نقش منفی بر فرایند توسعه سیاسی داشته و چالشهای اساسی برای سیستم سیاسی و شهروندان آن فراهم میسازد. همچنین فساد سیاسی، اعتماد شهروندان نسبت به سیستم را کاهش و سیستم سیاسی را با کاهش مشروعیت روبرو خواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
بررسی فساد سیاسی و رابطه آن با توسعه سیاسی از منظر جامعه شناسی سیاسی 1 پرویز احدی 2 محمد غفاریان گبلو عزیز جوان پور٣ 4 صمد نوجوان تاریخ دریافت مقاله : ١٣٩٧/٥/٢٩ تاریخ پذیرش نهایی مقاله : ١٣٩٧/٧/١٨ چکیده جوزف نای، حفظ مشروعیت سیستم سیاسی در طول زمان را، توسعه سیاسی دانسته و شاخص های آن را حاکمیت قانون ، پاسخگویی، شفافیت ، کنترل ، اعتماد سیاسی، رقابت سیاسی سالم ، انتخابات آزاد و منصفانه همراه با نهادسازی میداند.
در این بررسی منظور از فساد سیاسی، سوء استفاده از قدرت واگذار شده توسط کارگزاران سیاسی و دولتی در راستای تامین منافع شخصی با هدف افزایش قدرت یا ثروت است .
ادبیات نظری پیرامون ارتباط میان پدیده فساد و رشد اقتصادی را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: اول ، نظریه هایی که معتقدند فساد قادر است از طریق دور زدن قوانین و مقررات ناکارآمد و انعطاف ناپذیر تحمیل شده توسط دولت (خصوصا در کشورهای کمتر توسعه یافته ) بـه افزایش رشد اقتصادی منجر شود.
بر این اساس سطح بالای فساد معمولا در کشورهایی مشاهده شده است که درحال تجربه کردن فرآیند توسعه سیاسی و اقتصادی هستند که این امر به وجود نامطمئن ناکارآمدی نهادهای سیاسی و افزایش فرصت های همزمان با آن است .
معضل دیگر عبارت است از این که در سیستم های غیر دمکراتیک و شبه دمکراتیک (نئوپاترمونیال ) که در آن ها قدرت سیاسی در اصل در جهت تعقیب منابع نخبگان حاکم به کار میرود افزایش کارآیی دولت در اصل ممکن است خود نسبت به توسعه ملی زیان بخش باشد و ممکن است منجر به کسب امتیازات مالی برای نخبگان حاکم شود.