چکیده:
نظام بینالملل به عنوان قالب نظری و عملی کنشگران در طول تاریخ همیشه دچار تحول و دگرگونی بوده و اشکال مختلفی را به خود دیده است. نظام بینالملل متشکل از دو بعد اساسی ساختار و هنجار میباشد که این دو امر به عنوان سنگ بنای سیستم جهانی اگر دچار تحول شوند، نظام بینالملل نیز دگرگون خواهد شد. تغییر سیستم از وضعیت چندقطبی به دوقطبی به دلیل تغییر در دو اصل اساسی فوق نمونهای از این امر در عرصه تاریخی است. پس از پایان نظام دوقطبی سیستم بینالملل با اتکاء بر ساختار و هنجاری متمایز از گذشته در مرحله گذاری طولانی قرار گرفت. حال این سؤال مطرح میشود که چرا نظام بینالملل دوقطبی پس از فروپاشی شوروی درطی نمودن مرحله گذار یا انتقال در جهت نیل به سیستم نهادینه شده جدید دچار فرآیندی طولانی شده است؟ در پاسخ، این فرض آزمون میشود که با فروپاشی نظام دوقطبی در 1991، آنچه دچار تحول اساسی شد تنها بعد هنجاری سیستم دوقطبی بود و بعد ساختاری آن با وجود آسیبدیدگی به دلیل اتکال مسکو بر توان قدرت بازدارندگی اتمی و در نتیجه بقای توازن هستهای میان دو بازیگر سیستمساز روسیه و آمریکا همچنان برقرار است.
خلاصه ماشینی:
حـال ايـن سـؤال مطـرح مـيشـود کـه چـرا نظـام بـين الملـل دوقطبـي پـس از فروپاشي شوروي درطي نمـودن مرحلـه گـذار يـا انتقـال در جهـت نيـل بـه سيسـتم نهادينـه شده جديد دچار فرآيندي طولاني شـده اسـت ؟ در پاسـخ ، ايـن فـرض آزمـون مـيشـود کـه با فروپاشـي نظـام دوقطبـي در ١٩٩١، آنچـه دچـار تحـول اساسـي شـد تنهـا بعـد هنجـاري سيستم دوقطبي بود و بعد ساختاري آن بـا وجـود آسـيب ديـدگي بـه دليـل اتکـال مسـکو بـر تــوان قــدرت بازدارنــدگي اتمــي و در نتيجــه بقــاي تــوازن هســته اي ميــان دو بــازيگر سيستم ساز روسيه و آمريکا همچنان برقرار است .
در ايــن راســتا ،مقالــه پيش رو در صدد بررسي ايـن سـؤال اسـت کـه چـرا نظـام بـين الملـل دوقطبـي پـس از فروپاشي شوروي در طـي نمـودن مرحلـه گـذار يـا انتقـال در جهـت نيـل بـه سيسـتم نهادينـه شـده جديـدي دچـار فرآينـدي طـولاني شـده اسـت ؟ در پاسـخ ، ايـن فـرض آزمون مـيشـود کـه بـا فروپاشـي نظـام دوقطبـي در ١٩٩١، آنچـه دچـار تحـول شـد تنهــا بعـــد هنجـــاري سيســـتم دوقطبـــي بــود و بعـــد ســـاختاري آن بـــا وجـــود آسيب ديدگي بـه دليـل اتکـال مسـکو بـر تـوان قـدرت بازدارنـدگي اتمـي و در نتيجـه بقــاي تــوازن هســته اي ميــان دو بــازيگر سيســتم ســاز روســيه و آمريکــا همچنــان برقــرار اســت .
جنــگ جهــاني اول کــه در اوت ١٩١٤ آغـاز شـد، يکـي از نقـاط عطـف ديگـر در تـاريخ روابـط بـود کـه انتظـار ايجـاد تحـول عظيمـي را در نظـم بـين الملـل موجـب شـد، ولـيکن ، ايـن جنـگ ، کـه ميـان قدرت هاي ناراضـي از وضـعيت موزانـه قـواي جهـاني و قـدرت هـاي منتفـع از وضـعيت آن روز شــکل گرفت (ســليمي، ١٣٩٣: ٢٣٧)، تغييــرات در نظــم بــين المللــي ايجــاد نکـرد و سـاختار چنـدقطبي همـراه بـا موازنـه و هنجـار اشـراف سـالاري، هـر چنـد بـه صورت ضعيف بر سيستم بين الملل حاکم بود.