چکیده:
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال میکند. نگرش هر شاعر دربارهی این صفات، نقش برجستهای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط درونی و محیط پیرامون هر شاعر میتواند متفاوت یا حتّی متعارض باشد و بر این اساس، میتوان ادبیّات تعلیمی را نتیجه و برآیند تثبیت مضامین غنایی و الصاق عنوان خوب و بد به تجربیّات درونی فردی نیز دانست. در این مقاله، مضامین تعلیمی را در چارچوب تحلیل و دستهبندی شواهدی از دیوان رودکی، به عنوان خنیاگر و ترانهسرایی بنام و شایسته، به دو بخش عمدهی امر به معروف و نهی از منکر، بررسی نمودهایم تا نشان دهیم در تعداد اندکی از سروده های رودکی که اینک در دسترس است، وی بیشتر میکوشد احساسات و طرز تلقّی خود را از محیط پرآشوب زمانهاش، بنمایاند. به رغم این باور عام که رودکی انسانی شادخوار و دمغنیمتی بودهاست، در واقع، اندوهی حزن آلود و ناشی از خردورزی در اشعارش نمایان است. مهمترین دغدغهی رودکی، سعادتمندی است و تنها راه سعادتمندی از نظر وی، آراستگی به دانش، حکمت و اخلاق، آن هم در جامعهای اخلاقمدار و خردمند است پس مضامین تعلیمی نزد رودکی به عنوان «پدر شعر فارسی» و «شاعر تیرهچشم روشنبین» صبغهی غنایی و هنرمندانه همانند مطربان شادیآفرین و نیز مصلحانه و اجتماعی همانند اندرزهای پدرانه دارد.
خلاصه ماشینی:
در نتيجۀ بررسي اندکي از سـروده هـاي رودکـي کـه اينـک در دسترس است ، ميتوان دريافت اين شاعر بيشتر ميکوشد تـا احساسـات و شـيوة درک گروه زبان و ادبيات فارسي ، واحد زنجان ، دانشگاه آزاد اسلامي ، زنجان .
با توجه بـه مهـم تـرين ويژگيها و اهداف ادبيـات تعليمـي، يعنـي برگرفتـه بـودن ايـن متـون از آموختـه هـا و برداشت هاي شخصي شاعر از جهان هستي يا همان جنبۀ غنايي، همچنين وجود اصـول و مباني مشترک و عام در حکمت اخلاق در زمان هـا و مکـان هـاي گونـاگون ، در ابتـدا شرايط تاريخي و اجتماعي زمان سامانيان بررسي مـيشـود؛ سـپس دربـارة روحيـات و افکار لطيف و هوشمندانۀ رودکي بحث خواهد شـد.
بـــاده پـــيش آر، هرچـــه بـــادا بـــاد (همان : ٤٠) رودکي به خوانندگان يادآوري ميکند دنيا پيش از آمدن آنـان همـين بـوده اسـت و پس از آنان نيز به همين شکل باقي ميماند و هيچ کس نميتواند آن را براي خود هموار کند؛ پس بايد آن را يک فرصت براي بازي نقش خويش دانست : رفــت آن کــه رفــت و آمــد آنــک آمــد بود آن کـه بـود، خيـره چـه غـم داري؟ همـــوار کـــرد خـــواهي گيتـــي را؟!
٣. مهم ترين آموزه هـاي اخلاقـي رودکـي کـه بـر پايـۀ پـذيرش و تسـليم در برابـر محال بودن جاودانگي و شادي بيپايان بنا شده ، عبـارت اسـت از: دعـوت بـه صـبوري، مـدارا و خويشـتن داري، قناعـت ، عبـرت گـرفتن از احـوال معاصـران و گذشـتگان ، بـه شادمانيگذراندن روزگار جواني؛ حتي طرح مرگ انديشي نيز در شعر او براي توجه دادن بيشتر مخاطبان به زندگي و معناداربودن آن است .