چکیده:
نظر علامه طباطبایی در مورد رویا در سه ساحت حقیقت رویا، حقانیت رویا و نشانهشناسی رویا این است که در ساحت حقیقت رویا، خواب ناشی از سیر و تاثیر نفس از سه عالم ماده، مثال و عقل است. خوابهایی که ناشی از وضعیت مزاجی و بدنی فرد و شرایط قرار گرفتن بدن وی در حالت خواب هستند، ناشی از عالم ماده بهحساب میآیند و خوابهای دیگر در ارتباط نفس با عالم مثال یا عقل صورت میپذیرند. دلیل اینکه بعضی خوابها صرفا ناشی از عالم ماده هستند و عدهای دیگر پا را فراتر گذاشته و به عالم مثال یا عقل مرتبط میشوند، به درجات تجرد نفس، بستگی دارد. هرچه نفس مجردتر باشد، خوابهایی که میبیند بیشتر در عالم مثال و عقل دیده میشود و هرچه کمتر تجرد داشته باشد، خوابهایش بیشتر متاثر از مزاج و عالم ماده است. رویاهایی که ناشی از ارتباط نفس با عالم مثال و عقل باشد تعبیرپذیر است و رویاهای مزاجی یا همان اضغاث احلام فاقد تعبیر میباشد. خواب و مرگ نیز از حیث توفّی نفس یکساناند، اما در مرگ، روح دیگر به بدن برنمیگردد ولی در خواب ممکن است برگردد. در ساحت حقّانیت رویا؛ معرفت بخشی رویا و تاثیر آن بر شناخت بهتر نفس هر شخص، بررسی شده است و در ساحت نشانه شناسی رویا علائمی نظیر مادی یا معنوی بودن سنخ نشانهها، برای تعبیر بسیار موثر است و بیان میشود که نشانهشناسی برای همهکس ممکن نیست همچنین بیان میداریم که تاویل و تعبیر، علمی الهی و موهبتی است. تاویل هر چیز نیز به معنای حقیقتی است که امر آن چیز بدان منتهی گردد.
خلاصه ماشینی:
(طباطبایی، 1374: ج 11، ص 371) پس بهطورکلی خوابها دارای سه قسم کلی هستند، یکی خوابهای صریحی که احتیاجی به تعبیر ندارد، یکی اضغاث احلام که از جهت دشواری و یا تعذر، تعبیر ندارد و سوم خوابهایی که نفس در آن با حکایت و تمثیل تصرف کرده، این قسم از خوابها است که تعبیر میشود (طباطبایی، 1374: ج 11، صص 365-372) 3-ویژگی مشترک رویاها اما نکتهای که بهصورت کلی در مورد تمامی رؤیاها صادق است و وجه مشترک تمامی رؤیاهاست، این است که همانطور که هنگامیکه میخواهیم مطلبی یا مفهومی را برای شخصی تعریف کنیم، اول آن مطلب را در ذهنمان تصور میکنیم و آن را طوری صورتگری میکنیم که از طریق این صورت و صورت بخشی طرف مقابل به آن معنا و مفهوم منتقل گشته و مطلب را متوجه شود، دقیقا همین حالت برای ما هنگامی که خوابیدهایم نیز پیش میآید و اصلا خوابی که میبینیم به همین شکل بهوجود میآید؛ یعنی نفس انسان معنایی را که درک کرده است، طوری صورت دهی میکند که نزد او -که همان شخص خوابیده است- مأنوستر است و این صورت همان چیزی است که شخص آن را شبیه حادثهای مشاهده میکند و بهنوعی شبیه یک فیلم است که شخص خوابیده به نظارهی آن مینشیند.