چکیده:
موضوع دینی و تاریخی «مهدویت» از موضوعات ارزشمندی است که از سدههای آغازین ادبیات فارسی دری تا به امروز به طور گسترده و البته با نگاههای مختلف و متفاوت مذهبی، تاریخی و فرهنگی در ادبیات فارسی منعکس شده است. این مقاله سیر این موضوع را در ادب فارسی دورههای گوناگون و از دید شاعران و برخی نویسندگان مذاهب اسلامی تا آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بهاختصار بررسی میکند و در این سیر تاریخی و با توجه به امنیت یا ناامنی اجتماعی، رضایت یا نارضایتی مردم از اوضاع زمانه، مذهب رسمی و توجه حاکمان و عالمان و دانایان جامعه به این موضوع، میزان نگرش جامعه به مهدویت را نشان میدهد. البته مردم همواره چشم به راه عدالت موعود بودهاند. همراه با پرداختن به انتظارِ ظهور موعود و به گونه مشخص «مهدی» عناصر و مفاهیم مرتبط با این موضوع، یعنی غیبت، انتظار، آخرالزمان، فتنهها و ستمها، دجّال و نشانههای هر یک در ادبیات بازتاب یافته است. با مطالعه در اشعار و نوشتههای ادبی در آثار فارسی میتوان سه گونه رویکرد را به موضوع مهدویت تا به امروز دید: تاریخی و تلمیحی، عرفانی و نوعی، انتظار و کوشش.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش این نوشتار به دنبال آن است که با مروری بر دورههای گوناگون تاریخی و ادبی، موضوع مهدویت و نحوه تلقی و انعکاس آن را در آثار شاعران و نویسندگان مذاهب اسلامی (عمدتا شیعۀ امامیه، اسماعیلی و اهل سنت) در هر دوره نشان دهد؛ زیرا ادبیات یکی از مهمترین منابعی است که فرهنگ و آداب و باورهای مردم را نشان میدهد.
از فردوسی، شاعر بزرگ، شجاع و حماسهسرای این دوره، به اقتضای موضوع شاهنامهاش شاید انتظار پرداختن به موضوع مهدویت نباشد و او نیز گرچه به این موضوع اشارهای نکرده اما در مقدمه شاهنامه افتخار شیعهبودن و پیروی از اهل بیت نبی و «خاک پای حیدر» بودن را با صدای بلند فریاد کشیده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (کزازی، 1390: 1/23) ناصر خسرو قبادیانی از شاعران اسماعیلیمذهب اما قاطع در دفاع از خاندان پیامبر، بهویژه حضرت علی (ع)، است.
در حدیقه نیز سنایی چند بار از «مهدی» نام میبرد و با شکوه از اوضاع زمانه، ظهور او را میطلبد؛ از جمله: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (سنایی غزنوی، ۱۳۷۴: ۵۸۱) در مجموع، دیدگاه سنایی بسیار نزدیک است به آنچه ما درباره موضوع مهدی (عج) ایمان داریم؛ اما درباره برداشت و بازتاب موضوع در آثار دیگر شاعرانی که نمونههایی از آثارشان را ذکر کردیم میتوان گفت: در سدههای آغازین هجری از نام مقدس «مهدی» بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی استفاده میشده؛ نمادی که یادآور صلح و آرامش، قسط و عدل، پیروزی، جهانشمولی اسلام و نابودی کفر جهانی است؛ همانگونه که از دجال نیز به صورت نمادی که مظهر قساوت، فتنه، جنگ و خونریزی و کفر و شرک است، یاد میکردهاند.