چکیده:
حکومت عربستان سعودی یکی از حکومت های هویتی منطقه خاورمیانه است. این حکومت که در نتیجه
اتحاد تاریخی خاندان آل سعود با خاندان محمدابن عبدالوهاب در سال ١٧٤٤ م. و در طی مبارزات طولانی
در سال ١٩٣٢ م. تشکیل شد، نوعی نظام سیاسی دینی در عربستان سعودی برقرار ساخت که مبتنی بر آئین وهابیت است. وهابیت، یک فرقه مذهبی حنبلی است که در اواسط قرن هجدهم میلادی توسط محمدبن عبدالوهاب (92-1703 )پایه گذاری شد. محمدبن عبدالوهاب معتقد بود، هرکس که از مذهب حنبلی
سلفی پیروی نکند از اسلام خارج و واجب القتل است. براساس همین آئین مذهبی، عبدالعزیز ابن سعود
توانست در سال ١٩٣٢ م. دولت پادشاهی عربستان سعودی را بنیان بگذارد. محققان در فرایند تشکیل دولت
سعودی بر دو عنصر نیروی نظامی (زور جهاد) و آئین وهابیت تاکید میکنند؛ ترکیب قدرت نظامی
سعودیها با آموزههای مذهبی عبدالوهاب، دو عنصری بودند که عبدالعزیز توانست با توسل به آن بسیاری
از قبایل عربستان را تحت یک حاکمیت درآورد اما اهمیت عنصر وهابیت به حدی است که برخی از
نویسندگان برای آن اهمیت مضاعفی قائل اند. در واقع، رهبران عربستان با توسل به این آئین مذهبی، یک
توجیه ایدئولوژیکی فراهم کردند که توضیح می داد چرا آنان میبایست حکومت کنند. این توجیه
ایدئولوژیکی به عنوان منبع اصلی مشروعیت و ادعایشان نسبت به قدرت به کار می رود و علت اصلی
تداوم حاکمیتشان نیز همین اندیشه مذهبی است. بنابراین، چنانکه بیشتر نویسندگان اعتقاد دارند، مذهب
مهم ترین عامل تاثیرگذار داخلی در تشکیل و تداوم دولت سعودی و بدون شک یکی از مهم ترین
مولفههای هویتی دولت عربستان سعودی است. حال آنچه رد این تحقیق به آن پرداخته شده این است که
مطرح می شود این است که هویت سازی در عربستان سعودی به چه صورت است؟
خلاصه ماشینی:
حال آنچه رد اين تحقيق به آن پرداخته شده اين است که مطرح ميشود اين است که هويت سازي در عربستان سعودي به چه صورت است ؟ واژه هايکليدي: هويت ، عربستان ، دولت سازي ٨٤ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره دوازدهم ، پاييز ١٣٩٧ * * * * * مقدمه عربستان سعودي يکي از مهم ترين دولت هاي هويتي منطقه خاورميانه است که فرقه وهابيت نقش زيادي در فرايند تشکيل و تداوم حيات سياسي آن کشور داشته و در حال حاضر مهم ترين منبع مشروعيت سياسي رژيم آن کشور است .
در مقدمه اي که الکساندر ونت بر چاپ فارسي کتاب خود نگاشته ، معتقد است که کتاب نظريه اجتماعي سياست بين الملل ، به مانند نظريه نوواقعگرايي، نظريه اي در باب سياست خارجي نيست ، اما به نظر ميرسد با تاکيدي که بر ساختار معنايي نظام بين الملل ، سرشت اجتماعي کنشگران و چگونگي شکل گيري هويت و منافع آنها دارد، براي تحليل سياست خارجي دولت ها مفيد باشد.
اما در نظريه سازه انگاري الکساندر ونت که بر ساختارهاي معنايي و مادي نظام بين الملل تأکيد ميکند و علاوه بر تأثيرات علي ساختار بر کارگزار به تأثيرات تکويني و رابطه قوام بخش ساختار کارگزار نيز توجه دارد، مهم ترين عنصر تعيين کننده رفتار خارجي دولت ها هويت آنها است که در فرايندي تعاملي و در چهارچوب شناخت مشترک شکل گرفته است .