چکیده:
علمای علم بلاغت عربی و فارسی شرط عمده بلاغت را فصاحت دانستهاند. فصاحت به کلمه، کلام و متکلّم تعلّق دارد. فصاحت متکلّم عادت و ملکه نفسانی او در برآوردن کلمات و کلام فصیح است و فصاحت کلام نیز در صورتی میسّر است که فصاحت کلمه مهیّا باشد. فصاحت کلمه مبرّا بودن آن از چهار عیب است: تنافر حروف، غرابت استعمال، مخالفت قیاس و کراهت در سمع. از سوی دیگر طبق نظر فرمالیستهای روس، آشناییزدایی از زبان معیار، موجب ادبی شدن کلام میگردد. یکی از شیوههای برجستهسازی کلام، هنجارشکنی است. امّا نکته این است که هنجارشکنیهای آوایی، دستوری، زمانی، سبکی، گویشی و واژگانی، همان مصادیق تنافر حروف، غرابت استعمال، مخالفت قیاس و کراهت در سمع در بلاغت عربی و فارسی هستند! بیشتر این هنجارشکنیها در غزلیّات شمس دارای ارزش موسیقایی هستند. این مقاله علاوه بر بررسی تقابل نظر فرمالیستهای روس با علمای بلاغت، در کلیّات شمس، با ارائه تحلیل آماری مقادیر هرکدام از هنجارشکنیهای فوق و ارزش هنری آنها را روشن میسازد.
خلاصه ماشینی:
بـرای جلوگیری از اطالۀ کلام فقط به ذکر چند مثال اکتفا میگردد: دهـان ببنــدم و بســته شــکر همـی خــایم که تا به جان برسـد خـوش بـه ابـتلاع شـکر (٧/١١٥٠/٣) صــبحی بــود ز خــواب بخیــزیم گــرد مــا از اذخــر و خلیــل بــه مــا بــو دهــد صــبا (١٨/١٩٩/١) تـا کـه از زهـد و تقـزز سـخن آغـاز کنـد سـرو گـردن بتراشـد چـو کـدو یـا چـو خیـار (١٨/١٠٩٣/٣) به ناگاهان فرود آید بگوید هی قنـق گلـدم شــود خرگــاه مسـکینان طربگــاه شــکرباری (٦/٢٥٣٥/٥) در ابیات زیر که مصادیق سه نوع هنجارشکنی زمانی ، سبکی و گویشی هستند، تکـرار یـک هجا در کلمه نوعی واج آرایی و خوشنوایی ایجاد میکند: دهان بربندومحرم شو، به کعبۀخامشـان مـی رو پیاپی اندرین مستی نه اشتر جو و نـی جمجـم (١٢/١٤٤١/٣) عاشقان را وقت شورش ابله و شپشـپ بـین کوه جودی عاجز آیـد پـیش ایشـان در ثبـات (١١/٣٨٦/١) منتظـــرش بـــاش و چـــو مـــه نـــورگیر تـــرک کـــن ایـــن گنگـــل و نظـــاره را (١٠/٢٥٤/١) گه به مثال سـاقیان عقـل ز مغـز مـی بـری گه بـه مثـال مطربـان نغنغـه سـاز مـیکنـی (٥/٢٤٧٢/٥) بس کن این لکلک گفتار و رها کن پس ازین تــا ســخنها همــه از جــان مطهــر گیرنــد (٨/٧٧٧/٢) بـــــرای تـــــو مهـــــان در انتظارنـــــد ســـبک تـــر رو، چـــرا در مـــول مـــولی ؟ (٨/٣١٨٦/٧) خانـــــه دل بـــــاز کبـــــوتر گرفـــــت مشـــــــغله و بقربقـــــــو درگرفـــــــت (١/٥١٥/١) مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شـکر خشـک چــه دانـد چــه بــود تــرلللا تــرلللا (٧/٣٨/١) بزنـــــــی ز بـــــــالا، تـــــــرلایلالا تــو نــه یــک بلایــی تــو دو صــد بلایــی (١٢/٣١١١/٧) بهـــر طلاقســـت امـــل کـــو چـــو مـــار حــبس حطامســت و کنــد خشــت خشــت (٧/٥١٤/١) کس به درازگردنی بـر سـر کـوه کـی رسـد ور چه کنند عف عفی غم نخـوریم مـا ز عـف (٤/١٣٠١/٣) رسید از باده خانۀ پر، به زیر مشک می اشـتر رهاکن خواب و خراخر که قمقم بانگ زدقم قـم (١١/١٤٤١/٣) خانقاهش جمله از نورست فرشش علم و عقـل صـوفیانش بـی سـر و پــا غلبـه قبقـاب کــو (٤/٢٢٠٥/٥) روز گـردک بـر رخ دامـاد مـی باشـد نشـان از جال او که نـامش کـرد رومـی نیـف نیـف (٣/١٣٠٣/٣) نتیجه گیری با توجه به تعریف قدما از فصاحت و شروط آن در کلمه ، هنجارشکنیهای آوایی ، دستوری ، زمانی ، سبکی ، گویشی و واژگانی از مصادیق کلمات غیر فصیح هستند.