چکیده:
اسکاز یکی از پدیدارهای هتروگلاسیا است که منجر به حضور صدای دیگری در گفتمان های ترکیبی آزاد غیرمستقیم و هتروگلاسیا در داستان می شود. اسکاز به دو دسته زینتی و هدفمند یا توصیف کننده تقسیم می شود که نوع اول ممکن است به صورت کلی باشد و همه ویژگی های اجتماعی و عرف پسندی زبان و صدای دیگری را از دست بدهد و تنها یک آوا در آن به گوش برسد. در نوع دوم، شیوه کلامی شخص دیگر به عنوان دیدگاه و موضعی برای پیش برد داستان به کار می رود. ویژگی های اسکازی به طور کلی به دو دسته ساختاری و محتوایی تقسیم می شوند. در این جستار با بررسی آثار حسین سناپور، ویژگی های اسکازی در داستان های ذهن او که هفت ویژگی ساختاری و چهار ویژگی محتوایی است، به چشم می خورد. ویژگی های ساختاری عبارتند از: انعطاف ها (جابه جایی اجزا) ، حذف ها، تک واژه ها، تکرارها، واژگان خاص و اصطلاحات و تکیه کلام ها، صفات جانشین اسم، آواها و نام آواها و ویژگی های محتوایی عبارتند از: عدم سانسور، محدودیت افق فکری، شاعرانگی و ابهام زبان. از میان ویژگی های ساختاری، انعطاف ها و حذف ها پرکاربرد هستند و از میان ویژگی های محتوایی، محدودیت افق فکری و شاعرانگی به دلیل حضور صدای دیگری در بخش هایی از داستان به جای حضور راوی و تشبیهات و توصیفات فراوان، دارای بسامد بالایی هستند. کارکردهای اسکاز عبارتند از بسط گستره ذهن، انتقال حجم بیشتر اطلاعات توام با تسریع در آن، امکان ترسیم و انعکاس روحیات و خلقیات شخصیت ها، برجسته کردن نگرش، باورپذیری و ایجاد توهم حضور در فضای ذهن در خواننده.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که تا کنون به اســکاز به عنوان پدیداری هتروگلاســیایی فقط اندکی در حوزة نظری پرداخته شــده و در پژوهشـی به بررسـی ویژگیها و کارکردهای آن در آثاری خاص ، به طور مبسوط پرداخته نشده است ، در این جسـتار با عنایت به خلق آثار گوناگون حسـین سـناپور در حوزة سـیلان ذهن به جست وجوی اسـکاز در آثار او، بررسـی و تحلیل ویژگیهای ساختاری و محتوایی به دست آمده از اسکاز و کارکرد آن در داستان های ذهنش میپردازیم .
از آنجایی که هر آنچه مثل ادراکات حســی، احســاســات ، افکار و بســیاری از جنبه های دیگر آن که در مرحلۀ پیش از گفتار در ذهن انسـان میگذرد به خودی خود غیرکلامی اسـت ، نویسنده نـاچار اســـت این عناصـــر را به معادل های کلامی (گفتمان شـــفاهی مکتوب ) تبدیل کند که به جهت شــباهت به فرایندها و عملکردهای ذهن ، عمدتا ویژگیهای نادســتورمند و هنجارگریزیهای زبانی و سـاختاریای دارند که بیانگر ماهیت اسـکازی و محاوره ای آن هاست ؛ درواقع اسکاز با سبک بخشی در گفتمان در صـدد برجسـته کردن و انتقال نگرش و صدای دیگری در داستان ذهن است .
عمدة رابطه های شباهت در این داسـتان با حرف اضـافۀ «مثل » شـکل گرفته اند اما قید «انگار» و پسوند «وار» نیز کاربرد بسیاری دارد؛ به خصـوص قید «انگار» که از ماهیتی ذهنی و درونی برخوردار اســت و برای توصـیف چنین فضــاهایی بسـیار مناسـب است ؛ نویسنده با آن به ذهن خوانی شخصیت میپردازد.