چکیده:
رضا از بزرگترین و والاترین مقامات سالکان و منزلی رفیع از منازل محبّان است و بزرگان عرفان آن را از نهایات سلوک عرفانی دانسته و از فواید و برکات آن سخن راندهاند. در متون عرفانی، رضا به قضای الهی را نتیجه کمال محبّت به خداوند میدانند و معتقدند هر کس بدین مقام واصل نشود، از لذّت محبّت چیزی نچشیده است. «شادی» نیز که از مباحث بسیار مهم در عرفان اسلامی است و در سیر و سلوک عارفان و نیل به مقصود نقش اساسی ایفا میکند، با رضا پیوندی ناگسستنی دارد؛ زیرا در عالیترین مرتبه رضا که سالک نسبت به بلا و دردی که از جانب محبوب میرسد، احساس لذّت و شادمانی کند، به حقیقت رضا نائل شده است. به دلیل اهمّیت و بازتاب گسترده این موضوع در متون عرفانی، در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رابطه رضا و شادمانی در عرفان اسلامی پرداخته میشود و عواملی که عارفان را در مرتبه رضا و در مواجهه با سختیها و بلایا شادمان میسازد تبیین میگردد.
خلاصه ماشینی:
در والاترین مرتبة رضا نیز قلب سالکان، تنها معطوف خالق و محبت اوست و چون با یقین قلبی او را در ذات و صفات و افعال جمیل دانستهاند، چیزی به نام بلا نمیشناسند و همة احکام و مقدرات پروردگار را عطا و بخشش و خیر مطلق قلمداد میکنند و در توجه به او سرخوش و مسرورند: سیلیی کز دو دست دوست خوریگردنانی که با خدای خوشندچون چراغند اگرچه در بندندهر بلایی که دل نماید از اوحکم و تقدیر او بلا نبود همچو بادام بی دو پوست خوریحکم را بختیان بارکشندزانکه جان می کنند و خندانندگر یکی ور هزار شاید از اوهر چه آید به جز عطا نبود (سنایی، 1368: 163) ابوطالب مکی معتقد است اهل رضا، حسن تدبیر و کمال تقدیر را منحصر در اراده و مشیت ازلی خداوند میدانند و همة امور را به او واگذار کرده اند از این رو قلبشان در جمیع امور و نسبت به آنچه که خداوند برایشان مقدر کرده است، قانع و سرشار از شادمانی است.