چکیده:
از مهم ترین داستان های سوگ در اساطیر ایران، سوگ سیاوش و آیین های همراه آن است. سرگذشت سیاوش در بسیاری از متون کهن ایرانی آمده و بخش مهمی از شاهنامه را نیز به خود اختصاص داده است. رد پای بسیاری از آیین های کهن در سوگ سیاوش قابل تشخیص است. مطالعه حاضر سعی دارد با بررسی آیین سوگ سیاوش و مقایسه آن با روایت تعزیه امام حسین (ع) ، به این نکته بپردازد که چگونه و چرا در تفکر اسطوره ای ایرانی، شخصیتی زمینی به موجودی آسمانی و مثالی تبدیل می شود و این امر در آیین سوگ او و توسط سوگواران و اعمال آنها تکرار و بازتولید می شود. در کمبود منابع تاریخی مکتوب درباره فرهنگ و هنر ایران، یکی از مهم ترین شیوه ها در بازخوانی اسطوره و آیین، بهره گرفتن از منابع تصویری است. بدین منظور در مقاله حاضر ضمن بهره گیری از شاهنامه و متون تاریخی دیگر، از نگاره های سوگ به دست آمده از آسیای مرکزی و مقایسه آن با نقاشی ای از «حسین زنده رودی» استفاده شده است. مسئله اصلی این پژوهش پی گیری تداوم اسطوره سیاوش و نماد ها و نشانه های آیینی آن در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و چرایی این تداوم و همسانی نشانه های آیینی در دو مراسم مختلف است. بدین منظور به بازشناسی شباهت های موجود در آیین سوگواری امام حسین (ع) و سوگ سیاوش در اثر زنده رودی با نگاهی به نگاره های مربوط به سوگ سیاوش در آسیای مرکزی پرداخته می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که زنده رودی در اثرش در به تصویر کشیدن همه صحنه های سوگواری امام حسین (ع) ، اگر چه در ظاهر گویی شهادت امام حسین (ع) را نشان می دهد، اما به واقع به بازنمایی الگو و نمونه ای ازلی، یعنی مرگ و شهادت و تکرار آیین ها و مراسم همراه آن در روزگاری تاریخی می پردازد. بعلاوه شباهت های زیادی از جمله رنگ سیاه، اسب سیاه، شیون و گریه بر پیکر قهرمان شهید و… میان سوگ سیاوش و عزاداری امام حسین (ع) وجود دارد. برای رسیدن به این نتایج با استفاده از منابع مکتوب و تصویری و البته اولویت دادن بر نوعی خوانش تصویری- شمایل شناسه به مطالعه این امر پرداخته شده است. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
شکل ١- حسین زندهرودی، «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست »، لینولئوم روی بوم با وجود همه قضاوتها و تردیدهایی که درباره آثار زندهرودی و توانایی آنها در تکـرار و استمرار آن خاطره ازلی و صورتهای الگویی اساطیر ایرانی - شیعی مطـرح اسـت ، در اینجا می خواهیم در بازخوانی آیین سوگ سیاوش و مقایسـه آن بـا مراسـم عـزای امـام حسین (ع)، به سراغ اثری از او برویم که مربوط به دورة اولیه کار هنریاش می شـود و آن را با چند تصویر بجامانده از سوگ سیاوش در آسیای مرکزی مقایسه کنیم .
در اینجا هدف ما این است که با نگاهی ردجویانـه بـه مـتن (تصـویر ١) یعنـی «ایـن حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست »، با تحلیل و بازخوانی دوبـاره آن و انطبـاق آن با مراسم سوگ سیاوش، به بازشناسی شباهت های موجود در آیین سوگواری امام حسین و سوگ سیاوش پرداخته شود و احیانا تکرار و استمرار الگوهای ازلـی و کهـن برآمـده از آیین کهن تر در آیین جدیدتر شناسایی گردد.
شکل ٦- گذر سیاوش از آتش ، احتمالا از مرقعی مربوط به شیراز، اوایل قرن نهم هجری نشانی از این تصویر آیینی یعنی حضور اسب بر پیکر قهرمان را بـه خـوبی مـی تـوان روی تکه سنگی که در آسیای مرکزی به دست آمده است ، مشاهده کرد (تصـویر ٥).
اینگونه است که می توان گفت زندهرودی در این «حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست »، در به تصویر کشیدن صحنه های سوگواری امـام حسـین (ع)، بـه بازنمـایی الگـو و نمونه ای ازلی یعنی مرگ و شهادت و تکـرار آیـین هـا و مراسـم همـراه آن در روزگـاری تاریخی می پردازد.