چکیده:
شکستهای پیدرپی ایرانیها و عثمانیها، در حکم جوامع اسلامی، از اروپاییها در دوران جدید فکر اصلاحات را در هر دو جامعه بههمراه آورد و بهتدریج به پیدایش دستهای از نخبگان و اندیشمندان در هر دو جامعه در نیمة دوم قرن نوزدهم انجامید که خواهان اصلاحات گسترده در عرصههای گوناگون جوامع خود بودند. از آنجا که اصلاحات موردنظر آنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی ناگزیر با حوزة دین و دینداری پیوند مییافت، مجبور شدند به عرصة دینی وارد شوند و خوانشهای متفاوتی از دین ارائه کنند. رویکردهای اندیشمندان و نخبگان دو جامعه به عرصة دین، در حوزة اصلاحات در آستانة قرن بیستم، مسئلهای است که در مطالعهای تطبیقی و با روش تحقیق تاریخی بررسی میشود و به این سوال پاسخ داده میشود که آنها در آمادهسازی عرصة دینی برای اصلاحات چه خوانشهایی از دین ارائه کردند.
خلاصه ماشینی:
مطالعه ای تطبیقی در خوانش های دینی اندیشمندان ایران و عثمانی در آستانة قرن بیستم غلامعلی پاشازاده * چکیده شکست های پی درپی ایرانی ها و عثمانی ها، در حکم جوامع اسلامی ، از اروپایی هـا در دوران جدید فکر اصلاحات را در هر دو جامعه به هم راه آورد و بـه تـدریج بـه پیدایش دسته ای از نخبگـان و اندیشـمندان در هـر دو جامعـه در نیمـة دوم قـرن نوزدهم انجامید که خواهان اصلاحات گسترده در عرصه های گوناگون جوامع خود بودند.
بنابراین ، تحول در عرصه های سیاسی و حقوق عمومی در ایران و عثمانی قـرن نوزدهم ، با توجه به ماهیت دینی دو جامعه ، خواه ناخواه با عرصـة دیـن و دیـن داری پیونـد می یافت و اندیشمندان خواهان اصلاحات باید نسبت اندیشة خود را با دین اسلام مشخص می کردند.
آن ها از تفاوت اعلامیة حقوق بشر با مبانی حکومت در اسلام آگاه بودند و به همین علت ، برای انطباق اصول قانون اساسی فرانسه بـا شریعت اسلامی مجبور شدند از اصل اساسی آن ، یعنـی تشـکیل حکومـت براسـاس ارادة اجتماع و نشئت گرفتن اقتدار حکومت از اجتماع ، صرف نظر کنند و منشـأ حکومـت را نـه اجتماع مردم ، بلکه خداوند معرفی کنند (سعاوی ، ١٢٨٥ق : ١؛ مستشارالدوله ، ١٣٦٤: ٥٢).
در ایران عده ای از محققان (آدمیت ، ١٣٤٠: ١٨٦؛ حائری ، ١٣٨١: ٥٣؛ آجـودانی ، ١٣٨٣: ٢٥٦؛ کمالی طه ، ١٣٥٣: ١٧١) از این اصل چنین برداشت کرده اند که میرزا یوسـف خـان ، هماننـد نظام های مشروطة غربی ، منشأ حکومت را اجتماع قرار داده است .