خلاصه ماشینی:
"دیگر آن که کسانی (1) هستند، متفاوت از تمام این فیلسوفان، و دارنده همهآگاهی (سروهجنیا) به صدای بلند همچون شیر غران میگویند که برای فهم کامل و تمام مقصود از «تجلی خود دل» (چیتاماتره) دلبسته جهان بیرونی (باهیه باوه) نشدن، بریدن از چهار گزاره (á ½ 68)، ساکن شدن در دیدگاه یتابو«تم چیزها، نیافتادن به خطاهای دویی، آزاد شدن از اندیشههای شناسهگر و شناسه، از صورتهای دانش بالاتر ایستادن، دلبسته هیچ صورت حقیقت نشدن، ساکن شدن در دریافت حقیقی که به نهاییترین دانستهگی انسان (2) نمودار میشود، دریافتن حقیقت دوگانه ناخودپرستی، فارغ بودن از دو گونه آلایش، (3) پاک شدن از دو گونه مانع، (4) پروردن خود در تمام مقامات [بوداسفی [یکی پس از دیگری، بدین وسیله وارد حالت بوداگی [یا بودائیت] میشوند، تمام سمادیهای بزرگ را همچون مایا دریافتن، و برای همیشه فراتر رفتن از چیته، منس، و منوـ ویجنیانه:ــ این بهراستی رسیدن به نیروانه است.
» (شرح گلشن راز) (2) تمیز 2 ½ 191 هر آن کس را که اندر دل شکی نیست یقین داند که هستی جز یکی نیست جناب حضرت حق را دویی نیست در آن حضرت من و ما و تویی نیست من و ما و تو و او هست یک چیز که در وحدت نباشد هیچ تمییز (گلشن راز) ½ 192 نماند در میانه هیچ تمییز شود معروف و عارف جمله یک چیز (گلشن راز) ½ 193 «یعنی به حقیقت چون هیچ موجودی غیر حق نیست، و به صورت همه اوست که ظاهر شده است و امتیاز عابد و معبود و عارف و معروف به اعتبار اطلاق و تقیدات است، هرگاه تقید و تشخص که موجب امتیاز و غیریت میشود در تجلی احدی محو و فانی گردد هر آینه از میان عارف و معروف تمییز که لازم اثنیت بود برخیزد و جمله یک چیز گردد...."