چکیده:
کتا بها و آموزه های دینی، سیمای معصومین (علیهم السلام) و سخنان و روایات سازندة
آنان برای روشنگری و استبدا دستیزی، از مبانی نظری مهم در ادبیات پایداری است که همواره
انسان را به اخاق نیکو برای رسیدن به رستگاری دعوت م یکنند. بر این اساس، سیره و
فرهنگ رضوی مبتنی بر فرهنگ پایداری، تاثیری شگرف در ادب فارسی داشته و جلو ههایی
از پایداری را در شعر رضوی معاصر پدید آورده است. سیره و فرهنگ رضوی با توجه به وجود
مرقد مطهر اما مرضا (علیه السلام) در ایران اسامی و بازتاب جلوه های پایداری تاثیرپذیرفته
از آن در اشعار شاعران ایران زمین، همواره سرمشق زندگی ایرانیان بوده است. به همین دلیل،
در این پژوهش برآنیم تا سیره و فرهنگ رضوی را ب هعنوان یکی از مبانی ادبیات پایداری
تبیین و تحلیل کنیم. هدف این پژوهش، معرفی فرهنگ رضوی ب هعنوان یکی از مبانی
ادبیات پایداری و بازنمایی آن در سروده های شاعران پایداری معاصر با رویکردی توصیفی
تحلیلی است. پس از یار یگرفتن از منابع گوناگون و نیز با توجه به وجود جلوه های پایداری
تاثیرپذیرفته از موضوعات سیره و فرهنگ رضوی و بازنمایی آنها در اشعار شاعران پایداری،
می توان سیره و فرهنگ رضوی را از مبانی ادبیات پایداری به شمار آورد.
خلاصه ماشینی:
از آنجاکـه ادبيـات در يـک جامعـه بـه توليـد آثـاري مانـدگار مي پـردازد کـه مي توانـد نتايـج مهـم و تأثيرگـذاري را در همـان جامعـه و جوامـع ديگــر رقــم بزنــد، بهتريــن راه و عملکــرد در به نمايش گذاشــتن ســيرٔە اخلاقــي ، فرهنگــي ، اجتماعــي و دينــي امامــان شــيعه (عليهم الســلام ) به ويــژه امام رضــا (عليه الســلام ) در قالب هــاي هنــري شــعر و داســتان اســت کــه مي توانــد تأثيــري عميــق در اثرپذيــري از زندگـي ايـن امـام بزرگـوار بـر روحيـه مسـلمانان و همچنيـن غيرمسـلمانان داشـته باشـد و آن را بـه الگويـي بـراي سـعادت بشـري تبديـل کنـد.
از آنجاکـه در عصــر مدرنيتــه و پيشــرفت فنّــاوري ، عواطــف و احساســات بشــري جايــگاه چندانــي ندارنــد و حتــي زمينــۀ آرامــش روحــي بشــر را فراهــم نســاخته اســت ، وجــود شــخصيت امام رضــا (عليه الســلام ) ـ به ويــژه حــرم مطهــر ايشــان ـ فراهم کننــدٔە زمينــه اي بــراي نزديک شــدن قلب هـاي بشـري بـه يکديگـر اسـت و آرامـش خاطـر و تلطيـف روح را بـراي بشـر بـه ارمغـان مـي آورد؛ به گونـه اي کـه ميـان امـام و عاشـقانش فاصلـه اي نيسـت و خانـه و دل و حـرم يکـي مي شــوند: از راه دور هـم / ايـن مرقـد مقـدس / ايـن صحـن بـا صفـا/ ايـن گنبـد طلا/ در چشـم ماسـت / اي قطــب عاشــقان / بــه آســتان شــما/ در صبحــگاه / حــال و زيــارت / پــا بــر کــف اتــاق / ســر بــر ضريــح شــما داريــم / ايــن ســر ســپردگي عاشــقانه را/ تــا وادي ابــد/ بــر پــا ســتاده ايم (صفــارزاده ،١٣٩١: ٥٢٠).