چکیده:
بحث از چیستی، چرایی و راهکارهای تحقق «علم دینی» چند دهه است که بهیکی از جدیترین مسائل جامعهی علمی ایران بدل شده است. این پروسه و به باور برخی، پروژه که افزون بر اقبال نهادهای سنتی دینی، از سوی نظام سیاسی نیز مورد حمایت واقع شده است؛ در عینحال مقاومت، چهرههای آکادمیک و روشنفکر را نیز دامن زده است. آنان مدعیاند که «علم دینی» ایدئولوژی است، و هشدار میدهند که علم مدرن میراث مشترک و حاصل تجربه جمعی بشر است و باید آن را مغتنم شمرد. در سوی دیگر، مدعیان «علم دینی» بسیاری از ناهنجاریها، کاستیها و نابسامانیها را ناشی از کاربست علوم انسانی/ اجتماعی مدرن در تنظیم و تدبیر نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی قلمداد میکنند. این جستار به بررسی و نقد «مناظره مکتوب علی پایا از مخالفان جدی علم دینی و حسین سوزنچی از حامیان آن، پیرامون علم دینی» پرداخته و در نهایت نشان داده است که پایا با اتکا به «رویکرد عقلانیت نقاد» نتوانسته است به درستی از عهده پاسخگویی به ملاحظات سوزنچی برآید.
خلاصه ماشینی:
آیا دین صرفا یک مقولهی فرهنگی و در زمرهی ارزشهای اجتماعی گروهی خاص است که ما آن را در زمره ایدئولوژی، و سپس در ذیل تکنولوژی قرار دهیم؟ آیا صرفا از سنخ خواست، میل، گرایش و نظام ارزشی افراد است که مهم ترین دلیل ما در بیمعنایی ترکیب علم دینی، جدا بودن تکاپوی معرفتی فرد از این مؤلفهها باشد؟ آیا گزارههای دین هیچ ارتباطی با بیان واقعیت، به ویژه در عرصهی انسانی ندارد؟ آیا صرف اینکه همهی انسانها بهیک دین واحد باور ندارند، دلیل کافی است که واقعنمایی گزارههای دینی زیر سؤال برود (که اگر کافی باشد، همهی علوم هم زیر سؤالاند؟ علاوه بر این در عرصهی ارزشها، آیا ارزشهای داریم که مبتنی بر یک سلسله از واقعیات عینی باشند، یا همه ارزشها کاملا مبتنی بر دلخواههای فردی و گروهی هستند؛ و اساسا چگونه میتوان از نیاز مشترک آدمیان سخن گفت، اما ابتنای اصول کلی ارزشها بر واقعیت را انکار کرد و به این بهانه دین را غیرمرتبط با بیان واقعیت دانست؟ و خلاصهی کلام، آیا میتوان تصویری از دین داشت که نسبتی واقعی با علم برقرار کند؟» پایا در پاسخ به این ملاحظه مینویسد: «بهاختصار باید متذکر شوم که دین، در کلیترین معنای آن، در قالب یک گزاره کلی که وجه وجودشناسانهی دین را آشکار میسازد و یک گزارهی معرفتشناسانه که بعد شناختی دین را نشان میدهد، بیان میگردد.