چکیده:
کرونا ( شفقت) از مهمترین ارکان تفکر بودایی است و در تمامی مکاتب از اهمّیّت خاصی برخوردار است. در فرقه هینهیانه ( تهرواده)، کرونا یکی از چهار برهمهویهاره ( نگرش متعالی) است. هر چند که کرونا یکی از مقامات ارهت است اما مشخصهی اصلی او نیست. در فرقه مهایانه، تاکید خاصی بر اهمّیّت کرونا میشود.در این فرقه به جز راههای هشتگانه برای توقف رنج، راه بدهیستوه را مطرح میکنند، آرمان بدهیستوه رهایی همه موجودات از رنج است. به همین دلیل سالک مهایانی نیروانهی خودش را به تعلیق در میآورد و با قلب مشفق عظیماش، همهگونه راه و روش را به کار میبندد ( اوپایه) تا انسانهایی که هنوز در تاریکی سیر میکنند نجات یابند. مهر بیکران و آرزوی رهایی و نیکبختی که از احساس همدردی و باور به یکسانی ذاتی همه موجودات سرچشمه میگیرد، صفت ویژه و برجسته بدهیستوگان است. در عرفان اسلامی مفاهیم متناظر با کرونا ( شفقت، محبّت، رحمت و ... ) اهمّیّت والایی دارد و یکی از عالیترین و مهمترین احوال عارف است که در این مقاله به اهمّیّت کرونا و مفاهیم متناظر با آن در مکتب مهایانه بودایی و مکتب خراسان عرفان اسلامی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
جایگاه و اهمیت کرونا ( شفقت) در مکتب مهایانه بودایی و مکتب خراسان عرفان اسلامی فرشته نعیمی<FootNote No="102" Text=" دانشجوی دکتری ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات، ایران، تهران.
و اما آیا اهمیت کرونا ( شفقت) در عرفان بودایی و اسلامی یکسان است؟ البته اهمیت این مفهوم در همهی فرقهها یکسان نیست، در فرقهی مهایانه که جریان اکثری بودائیان را تشکیل میدهد و گاه به بدهیستوهیانه ( طریقت بدهیستوه) شهرت دارد، اهمیت اساسی دارد.
33 - 44"/> در این مکتب بودایی هینهیانه (تهرواده) کرونا یکی از چهار برهمهویهاره<FootNote No="118" Text=" Brahma vihara : the four sublime Attitudes"/> است.
بدهیستوه با بکارگیری خبرگی در ابزار (اوپایه<FootNote No="150" Text="- Upaya"/> )، همان چیزی که بدهیستوه را قادر میسازد تا دو ویژگی پیشین را با یکدیگر هماهنگ و سازگار کند، بهترین روش و مناسبترین آموزه را از سر شفقت و رحمت در صورتی که منافع موجودات اقتضاء کند به نقض احکامی بپردازد یا اعمالی انجام دهد که در شرایط عادی و برای افراد دیگر جایز نیست و موجب سرزنش است.
توجیه کرونا در مفهوم شونیه<FootNote No="152" Text="- Sunya"/> ریشه دوانده است یعنی اینکه همهی تبعیضات خود و دیگران کنار گذاشته میشود، و به همهی موجودات شفقت کامل و دلسوزی میورزد.
شفقت در ادبیات بودایی با محبت قرین است، ولی متفاوت از آن بوده عبارت است از آرزوی نجات یافتن و رهایی همگان از رنج و احساس همدردی با آنهاست و مقابل آن سنگدلی است آن چنانکه مهایانه بر شفقت تأکید کرده و هدایت موجودات به سوی نجات را به عنوان یک اصل مهمی فرضی کرده در عرفان اسلامی مورد توجه قرار نگرفته بلکه به عنوان امری استحبابی تلقی شده است.