چکیده:
شناخت طبقات اجتماعی و بررسی عملکرد گروهها و افراد در سلسلهمراتب اجتماعی, ازجمله مباحث
مهم در مطالعات تاریخی است. آگاهی از روند پیدایش نظام اجتماعی» باعث درک عمیق و
همهجانبهای از اوضاع اجتماعی و تحولات تاریخی میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی -
تحلیلی در پی پاسخ به سوالات ذیل است: خاستگاه طبقات اجتماعی در نزد اقوام هند و ایرانی
چگونه بوده و سبب چه تغییراتی در نظام طبقاتی شده است؟ چه عللی در شکلگیری طبقات
اجتماعی ایران باستان نقش داشته و اثرات آن بر جامعه عصر ساسانی چه بوده است؟ نتایج بهدست
آمده, بیانگر این است که عواملی چون: سئت خویشکاری» اصالت خون و نژاد و نیز تاثیر جغرافیا بر
مناسبات اجتماعی پایداری داشته است. در دوران ساسانی به دلیل افزایش اصناف شهری؛
آمیختگی دین و سیاست و تاکید مبلغان بر سنتهای دینی» شکاف طبقاتی موجود میان مردم و
دستگاه حاکمه, امری طبیعی تلقی شد؛ و چون جنبهة دینی و وظیفة آسمانی به خود گرفت» نظام
استبدادی را استمرار بخشید
خلاصه ماشینی:
در سازمان اجتماعی هند و ایرانی اساس معیشت و نظام اخلاقی جامعه بر اصل خویشکاری با خود آیئنیsvadharma" طبقات قرار داشته است و بر هر کس واجب بودکه تنها به کار و پیشهای که خاص و بایسته طبقۀ اوست، بپردازد.
طبقات اجتماعی در دورۀ ماد همچنانکه از نظر گذشت، پیش از تشکیل دولت ماد، در روزگاران خیلی قدیم، تعداد طبقات شامل جنگیها و برزگران و شبانان بود و در قرون بعد طبقه روحانیون و کسبه (پیشهوران) بر آنها افزوده شده است.
نتیجهگیری اهمیت بخشیدن به نظام همبسته خویشکاری اجتماعی و عمل به وظایف آن بهعنوان یک اصل اخلاقی و آیینی مورد پذیرش واقع شده- که رضایت و رستگاری و سعادت الهی افراد هر طبقه را در پی داشت- به همراه رعایت اصالت خون و نژاد و عدم آمیختگی نژادی، در نزد اقوام هند و ایرانی از عوامل شکلگیری و تداوم طبقات بوده است.
با جدایی قوم هند و ایرانی و ورود تازهواردان ایرانی به این سرزمین، نه تنها تغییر چندانی در وضع طبقات اجتماعی ایجاد نشد، بلکه به دلیل پراکندگی اقوام ایرانی در نواحی ایران و برخورد با اقوام مختلف، در کنار این طبقات کهن، از لحاظ جغرافیایی و تقسیمات سرزمینی، شاهد نوعی از تشکیلات دودمانی در جامعه قدیم ایران هستیم که تا قرون متمادی و حتی پس از پایان عهد ساسانی در تحولات نظام سیاسی کشور نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است.
در دورۀ ساسانی گرچه جامعه هرمی شکل بود، گروههای اجتماعی شامل چهار طبقه بود که در رأس آن شاهنشاه قرار داشت و به ترتیب از بالا به پایین بر تعداد افراد آنها افزوده میشد؛ اما این جامعه به هیج وجه راکد نبود و دائما در حال تحول و اجرای ضوابط و قوانین جدید بود.