چکیده:
اغلب پژوهشهایی که دربارۀ راهبرد آمریکا در قبال دموکراسیخواهی در غرب آسیا صورت گرفتهاند، به نوعی سردرگمی راهبردی اشاره دارند. آنها معتقدند آمریکا از طرفی در پی دموکراسیسازی و حمایت از حقوق بشر بوده و از دیگرسو بیم داشته که منافع راهبردی خود در منطقه را از دست بدهد؛ از اینرو چنین ملاحظاتی موجب بروز کنشهای ناسازوار از سوی این کشور شده است. اما در این مقاله، این پرسش مطرح میشود که مبنای راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده در دو سوریه و بحرین در قبال روند دموکراسیخواهی چه بوده است؟ در پاسخ با واکاوی حوادث دو کشور سوریه و بحرین پس از سال 2011، این فرضیه طرح شده که مبنای کنش ایالات متحده مشخص و مبتنی بر موازنۀ راهبردی است. یافتههای مؤید فرضیه نشان میدهند: حفظ موازنه با هدف جلوگیری از بر هم خوردن تعادل نیروهای منطقهای راهبرد سیاست خارجی آمریکا بوده است. دموکراسیخواهی و حمایت از حقوق بشر در راستای راهبرد موازنه بهکار گرفته میشود و در صورت تضاد بین این دو مقوله، موضوع دوم نادیده انگاشته میشود. در این نوشتار ضمن بهرهگیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی، در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شده است.
Most research has been conducted on the American strategy in Relation to transition to democracy in West Asia Stressed that the country was in strategic Dilemma. In the sense the Obama administration has sought to democratize and protect human rights and، on the other hand، it has been afraid of losing its strategic interests in the region. Such considerations have led to incongruous actions by the country. Therefore، the purpose of this paper is to test the validity of these two hypotheses. So، the question arises what is US strategy in both Syria and Bahrain towards the democratization process? Following the events Syria and Bahrain after 2011، the hypothesis is that the US foreign policy is specified which we call it strategic balance. We believe maintaining a strategic balance by preventing the collapse of the balance of regional forces has been a top priority for US foreign policy. Democratization and protection of human rights From the United States are being applied in line with the strategic balance policy.
خلاصه ماشینی:
ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان یکی از فعال ترین و تأثیرگذارترین سوی بازیگران بین المللی در پی نقش آفرینی در این رویدادها و پیگیری اهداف سیاست خارجی خود بوده است .
٣. دموکراسیخواهی در سوریه و اصول موازنۀ راهبردی ایالات متحده برخلاف شعارهای بزرگی که در جهت ترویج دموکراسی در خاورمیانه از زمان جرج بوش داده میشود، هنوز این موضوع به عنوان یک هدف در دستگاه سیاست خارجی آمریکا به موقع اجرا گذاشته نشده است (٤٩ :٢٠١١,Berger).
دولت اوباما در سال ٢٠١٢ از عزم خود برای ایجاد یک دفتر آژانس توسعۀ بین المللی جهت برنامۀ «ابتکارات تغییر سوریه » به کنگره خبر داد که در آن هزینه های اولیه ، ٥ م یلی ون دلار برآورد شده است و هدف آن حمایت ایالات متحده از تغییر نظام سیاسی سوریه در بلندمدت است (خان ب یگی ، ١٣٩٢: ١٠٢٠).
با فراگیر شدن اخلاق سرمایه داری و کمرنگ شدن ارزش های غیرمادی در نظام سیاسی آمریکا، جهت گیری سیاست خارجی این کشور نیز به سمت تأمین منافع مادی، بدون توجه به ارزش های اخلاقی سوق داده شده است ؛ چنانکه بررسی جهت گیری و عملکرد دولت آمریکا در این مقاله نشان میدهد که آمریکا با به کارگیری سیاست موازنۀ راهبردی ، به دنبال حفظ و ب یشی نه سازی منافع با ابزار قرار دادن یا بیتوجهی به دموکراسی و حقوق بشر، در حوادث پس از سال ٢٠١١ در سوریه و بحرین بوده است .
US Policy and the International Dimensions of Failed Democratic Transitions in the Arab World”, Political Studies, vol 59.