چکیده:
این پژوهش با بررسی کتاب تأدیب النسوان به مطالعه و بازخوانی مفهوم جنسیت به مثابه یک برساخت اجتماعی میپردازد تا نشان دهد چگونه مرزهای تن و حدود و ثغور آن با مکانیزمهای زبانی تعریف و سپس سرکوب میشود آنجا که تن به واسطهی زبان به فهم درمیآید به ساخت اجتماعی و فرهنگی تبدیل میشود؛ ساختی که راهی برای فهم آن پدیدهی مادی و زیستشناختی بدن باقی نمیگذارد. بدن زن در کتاب تأدیب النسوان بدنی ذاتاً مزاحم، غیرطبیعی و ضداجتماعی است. بروز و نمایش همین بدن مزاحم است که شاهزادهی قاجاری را وامیدارد تا در تصحیح آن کتابی مرقوم کند. نصیحتنامهی او شمای کلی از نظام گفتمانی مردسالارانه در ایران را به نمایش میگذارد که جنسیت را مشخصهی محدود کننده و طبیعی زنان در نظر میگیرد. سوژهی مردانه در این کتاب با آلودهانگاری و بیگانهسازی نمادین بدن زن "خود" را تطهیر میکند تا مرز روشنی بین خود و آن "دیگری" که هم غریبه و هم به اندازهی کافی آشنا است ترسیم کند.
خلاصه ماشینی:
بازخوانی انتقادی مفهوم جنسیت و مرزهای تن در کتاب تأدیب النسوان بهناز قاضی مرادی * چکیده این پژوهش با بررسی کتاب تأدیب النسوان به مطالعه و بازخوانی مفهوم جنسیت به مثابـه یک برساخت اجتماعی می پردازد تا نشان دهد چگونه مرزهای تن و حدود و ثغور آن بـا مکانیزم های زبانی تعریف و سپس سرکوب می شود آنجا که تن به واسطه ی زبان به فهـم درمی آید به ساخت اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود؛ ساختی که راهـی بـرای فهـم آن پدیده ی مادی و زیست شناختی بدن باقی نمی گذارد.
توجه به موضوع بدنمندی در بستری بینـا رشـته ای علاوه بر ترسیم خطوط و مرزهای پدرسالاری که همواره در جامعه ایـران از اهمیـت غیـر قابل انکاری برخوردار است به گفتمانی کمک خواهد کرد که درک زنان و تجربه ی آنان را از بدن های خود به تدریج تغییر می دهد و تجربه ی زیسـته ی نگارنـده بـه عنـوان یـک زن ، پشتیبان این ایده است که ما نیاز داریم تصورات و ادراکاتمان از «بدن های ایـده آل زنانـه » را تغییر دهیم و یا دستکم تعدیل کنیم تا با نیروی جدید و خلاقانه ، هویت «خود» را به وجود آوریم و یا به کلام باتلر(Judith Butler) هویت خود را اجرا کنیم .
آنجایی که زن میل ورز و خواهان است به طور اصولی با جامعه ای که در آن بدن زن همواره موضوع مبادله و لذت بوده است در تضاد قرار می گیرد، به خصوص وقتی پای امر جنسی در میان است زن باید نقش خود را به عنوان "ابژه ی لذت "(Sexual object ) بپذیرد، در غیر این صـورت بـدن او "بـا تهدیـدی واقعی ، مرزهای تثبیت شده و مردسالارانه ِی پیشین را از هم مـی درد.