چکیده:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاه شهید مطهری با دیدگاه لیپمن درباره اهداف تعلیم و تربیت با نظر به نظریه تعلیم و تربیت اسلامی و نظریه تعلیم و تربیت تأملی و برنامه «فلسفه برای کودکان» است. با توجه به این هدف، با مطالعه کتابخانهای، نخست، دیدگاههای هر دو اندیشمند درباره موضوع پژوهش استخراج شد و سپس میان دیدگاههای آنها براساس روش توصیفی استنتاجی، مطالعه تطبیقی انجام شد.
مطهری و لیپمن بر تأمل، تفکر، اندیشهورزی و تربیت عقلانی، بهعنوان اهداف تعلیم و تربیت تأکید دارند؛ ولی این اهداف را غایی نمیشمرند؛ بلکه اهداف واسطی برای رسیدن به هدفی عالیتر در نظر میگیرند. مطهری بر آن است که هدف غایی تعلیم و تربیت، رسیدن به درجه بندگی خداوند و کسب مدارج معنوی است که در ذیل نظام ارزشی اسلام مطرح میشود؛ درحالیکه هدف غایی «فلسفه برای کودکان»، آموزش کودکان و نوجوانان بهمنظور دستیابی به زندگی بهتر، با کیفیتتر، با تمدن، و شهروند دموکراتشدن است.
نتایج نشان میدهد با وجود برخی اشتراکات تعلیم و تربیتی میان مطهری و لیپمن، ازآنجاکه این دو از نظامهای ارزشی و انسانشناختیِ متفاوت متأثر هستند، دیدگاههای آنها درباره هدف غایی تعلیم و تربیت با یکدیگر تفاوت دارد.
خلاصه ماشینی:
فرضیه و روش پژوهش فرضیه این پژوهش آن است که مطهری و لیپمن در هدف اولیه و واسطی تعلیم و تربیت که عبارت است از: پرورش تفکر و تأمل، عقلانیتورزی، قدرت تحلیل و انتقاد، آزاداندیشی، پژوهش و پرسشگری در کودکان با یکدیگر اشتراک نظر دارند؛ ولی متناسب با مبانی فلسفی و نظام ارزشی آنها، در زمینه هدف نهایی تعلیم و تربیت، اختلافنظرهایی وجود دارد.
اگرچه لیپمن بر پژوهش و تفکر تأکید بسیار دارد، تاآنجاکه گاه به نظر میرسد غایت تعلیم و تربیت را دستیابی به تفکر مستقل میپندارد (لیپمن و همکاران، ۱۹۸۰، ص۴۲−۴۳ و ۵۳)، ولی با بررسی عمیقتر افکار او میتوان گفت فعالیتهای ذکر شده ذیل تفکر مستقل، تنها بهعنوان مقدمات و ابزارهایی بهمنظور دستیابی به هدف غایی مورد توجه قرار میگیرند که همانا متمدن شدن، شهروند دموکرات شدن و بهتر زندگی کردن است.
از نظر شهید مطهری، ازآنجاکه سعادت و کمال انسان به معنای رسیدن به مقام عبودیت و قُرب الهی است و جز از طریق ایمان و عمل صالح به دست نمیآید (مطهری، 1386ب، ص48)، تقوا و تهذیب نفس و نیز آموزش مفاهیم دینی و عبادی که بخشی از آن از طریق منبعی فرابشری به انسان تکلیف شده است، باید همراه با تفکر و تأمل مبتنی بر عقل انسان، مقدمه تعلیم و تربیت قرار گیرد (مطهری، ۱۳۹۰الف، ص۱۲۵)؛ درحالیکه لیپمن بر این باور است که هدف غایی تعلیم و تربیت تأملی در فبک که از طریق پرورش تفکر عقلانی، بهمعنای تقویت قدرت استنباط و داوری، برقراری پل ارتباطی میان دانشهای مختلف، پرورش مهارتهای عمومی مانند تفکر انتقادی و خوداصلاحی و قابلیت انتقال آنها از یک حوزه به حوزه دیگر (لیپمن، ۲۰۰۳، ص۵۴−۵۵) در «کندوکاو مشترک» میتوان به آن دست یافت، پرورش شهروندان دموکرات و متمدن است (لیپمن، ۲۰۰۵، ص۲۳).