چکیده:
یکی از خدمات درخشان فلسفه ملاصدرا آن است که در این فلسفه، خداشناسی به اوج قلههای تعالی رسیده است. بیشک یکی از مهمترین اجزاء نوین و قابل توجه این خداشناسی، قاعده بسیطالحقیقه است. در این مقاله ارتباط این قاعده با بحث بساطت واجب تعالی تقریر شده و بیان میشود که به واسطه قاعده مذکور، مفهوم بساطت واجب تعالی در حکمت صدرا به تطوری قابل ملاحظه دست یافته است و این حقیقت مبرهن میشود که اقتضای بساطت ذات واجب آن است که حق تعالی در عین غیریت با هویات مخصوصه و متناهی اشیاء، به نحو لا بشرط و به حمل حقیقه و رقیقه واجد جمیع کمالات آنها باشد.
خلاصه ماشینی:
محور بحث کنوني بساطت واجب الوجود است که واجب تعالي نه تنها اجزاء مقداريه يا ماده و صورت خارجي يا ماده و صورت ذهني يا جنس و فعل ندارد و مؤلف از وجـود و ماهيت نسبت و هيچ يک از اقسام پنجگانه کثرت و ترکيب در او راه ندارد و همه اينها جزء اوصاف سلبي اوست ؛ بلکه قسم ششم ترکيب هم در او راه ندارد و آن اين است که مؤلف از وجدان و فقدان نمي باشد.
و اما قسم پنجم که مرکب از وجود در اصل ماهيت باشـد در بحـث نزاهـت واجـب از هرگونه ماهيت بيان شده است که واجب الوجود متعال هماننـد ممکـن ، مرکـب از وجـود و ماهيت نيست و با نفي ماهيت همه اقسام قبلي مرکب منتفي خواهند بـود چـون همـه آنهـا مبتني بر ماهيت اند، آنگاه قسم ششم از اقسام شش گانه مرکب در خلال بحث کنوني مطرح مي گردد که واجب متعال از آن نيز منزه است زيرا هر چيزي که از چند امـر ترکيـب يافتـه است هرگاه عقل به آن نظر کند و بين کل و جزء سنجش برقرار نمايـد خواهـد يافـت کـه نسبت وجود به جزء آن مرکب قبل از نسبت آن به کل مي باشد، و اين تقدم بالطبع به شمار مي آيد نه تقدم به زمان زيرا بين هريک از اجزاء آن تلازم عدمي است يعني اگر هـر کـدام آنها از بين رفتند مرکب از بين مي رود گرچه بين هيچ جزء به تنهايي و بـين مرکـب تـلازم وجودي نيست که با هرکدام آنها مرکب يافت شود.