خلاصه ماشینی:
از نوع اوّل كه شامل طيف وسيعى از گونههاى نثر و چندين فرم ادبى خاص ومنحصربهفرد در جهانِ روايت است، كه بعضاً بسيار زيبا و دلنشين است، مىتوانبه نثرهاى شاعرانه در قصّهها و حكاياتِ اسرارالتوحيد، تذكرهالأوليا، گلستان سعدى و نظايرآنها اشاره كرد كه هريك تلفيق ويژه و غالباً موفقى است از زبانِ شعرى و بيان روايى،بهگونهاى كه نثر گاه به قدرى شاعرانه مىشود و نظم و نظام شعرى به خود مى گيرد كهاطلاق شعر بر آن صادقتر است چنان كه، به گفته مرحوم ملكالشّعراء بهار، گلستانسعدى بيشتر شعر است تا نثر.
هرچند بزرگانِ ادب، از گذشتههاى دور، عمدتاً قالبِ مثنوى رابه سبب امكانات ويژه قافيهاى و رديفى و وزنى مناسبترين فرم براى بيان روايتديدهاند و ادب فارسى بهترين داستانهاى ادبى خود را مثل خمسه نظامى، شاهنامهفردوسى، مثنوى مولوى، اربعه عطّار، (مصيبتنامه، منطقالطّير، اسرارنامه و الهىنامه) و بوستان سعدىرا در همين قالب پديد آورده است، شكلهاى ديگر هم در حيطه بيان روايت كمتأثير وبىفروغ نبودهاند و از قضا، گاه زيباترين قصّهها در قالبهايى غير از مثنوى پديدآمده است.
كمتر كتاب بزرگِ آيينى و ادبى ) براى شناخت بيشتر فرمها و ابزارهايى كه در ادبيّات كلاسيك فارسى در حوزه قصّه به كار مىرفته وامروز به نحوى در ادبيّات مدرن داستانىِ غرب رايج است، از جمله مجموعه مقالههاى همايش داستانپردازىمولانا، به كوشش محمّد دانشگر، خانه كتاب، تهران 1386؛ مجلّه پژوهشهاى ادبى، شماره 12؛ داستان پيامبران در ديوان شمس، تقى پورنامداريان، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، تهران 1385؛ صوفيانهها و عارفانهها، نادر ابراهيمى، گستره، تهران 1370.