چکیده:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی شیوع مصرف مواد مخدر و روان گردان در بین دانش آموزان ایرانی و شناسایی ویژگی های جمعیت شناختی مرتبط با مصرف این مواد در بین آنها بود.جامعه آماری این تحقیق توصیفی- پیمایشی، تمامی دانش آموزان ایرانی بودند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 2400 پرسشنامه خودگزارش دهی و محقق ساخته در میان دانش آموزان مشغول به تحصیل در سال 1391-1392در پنج استان (تهران، قم، خوزستان، مازندران و کرمانشاه) توزیع، جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها نشان داد که شیوع مصرف مواد مخدر در بین پسران دانش آموز ایرانی 25/ 5 درصد و در بین دختران دانش آموز ایرانی 75/ 3 درصد بود. تحلیل این نتایج حاکی از آن بود که مهمترین متغیرهای اثر گذار در مصرف این مواد شامل مصرف سیگار، تعداد فرزندان خانواده، داشتن فعالیت های ورزشی، نمره آگاهی کلی از وضعیت مصرف مواد مخدر و روان گردان، میزان تحصیلات مادر، شغل پدر، میزان ساعات بیکاری فرد، مصرف مواد نیروزا توسط دانش آموز و میزان شناخت نام مواد مخدر و روان گردان می باشد. نتیجه آن که مصرف مواد مخدر و روان گردان در بین دانش آموزان ایرانی دارای نرخ شیوع بالایی است و تدوین برنامه های پیشگیری با توجه به کنترل متغیرهایی اثر گذار در مصرف این مواد ضروری می باشد.
خلاصه ماشینی:
(اداره تحقیقات کاربردی، سوئ مصرف مواد و خدمات سلامت ذهنی 1 ، 2008) نتایج تحقیقات متعدد انجام شده بر روی این مواد نشان می دهد که حدود بیست متغیر به عنوان دلایل اصلی و یا عوامل خطرزای مصرف مواد روان گردان و یا مخدر شناخته شده اند: فشار های روحی و روانی و حالات انگیزشی و هیجانی(دورارد و همکاران، 2008؛ کورهونن و همکاران، 2008؛ تو و همکاران، 2008؛ لمسترا 2 و همکاران، 2008؛ مارتینز رودریگز 3 ، 2008)؛ تمایل برای افزایش شور و هیجان و افزایش ارتباط اجتماعی و خوش مشربی (مارتینز رودریگز، 2008؛ پارک 4 و همکاران، 2008؛ سامنال 5 و همکاران، 2008)؛ وضعیت اقتصادی – اجتماعی و عمدتا درآمد کم (کورهونن و همکاران، 2008؛ تاو و همکاران، 2008؛ فرگوسن و بودن 6 ، 2008؛ کانویل 7 و همکاران، 2003)؛ نداشتن شغل (فرگوسن و بودن، 2008)؛ مصرف مواد توسط دوستان و همسالان (کورهونن و همکاران، 2008؛ دی امیکو و مک کارتی، 2006؛ ین 8 و همکاران، 2007؛ شفیق 9 و همکاران، 2006؛ کراپسی 10 و همکاران، 2008)؛ مصرف مواد توسط والدین (کورهونن و همکاران، 2008؛ کانویل و همکاران، 2003؛ ین و همکاران، 2007؛ سالومونسن-سوتیل 11 و همکاران، 2008)؛ بی توجهی والدین و یا مشکلات درون خانواده (کورهونن و همکاران، 2008؛ فرگوسن و بودن، 2008؛ کانول و همکاران، 2003؛ کراپسی و همکاران، 2008؛ سالومونسن- سوتل و همکاران، 2008)؛ کنترل کم خانواده (مارتینز و رودریگوز، 2008)؛ عملکرد تحصیلی ضعیف و یا شکست تحصیلی (تاو و همکاران، 2008؛ هنری و همکاران، 2007؛ شفیق و همکاران، 2006)؛ عدم آموزش فرد (فرگوسن و بودن 12 ، 2008)؛ ضعف آموزش خانواده (کانول و همکاران، 2003)؛ داشتن نگرش مثبت به این مواد (ین و همکاران، 2007؛ مارتینز Office of Applied Studies, Substance Abuse and Mental Health Services Administration Lemstra Martinez-Rodriguez Parks Sumnall Fergusson and Boden Conwell Yen Shafiq Cropsey Salomonsen-Sautel Fergusson and Boden و همکاران، 2007؛ پاسکر 1 و همکاران، 2008)؛ داشتن استرس زیاد (کورهونن و همکاران، 2008؛ شفیق و همکاران، 2006)؛ رفتارهای بزهکارانه (وو 2 و همکاران، 2006)؛ کنجکاوی و کسب حالات غیر هوشیارانه (سامنال و همکاران، 2008؛ شفیق و همکاران، 2006)؛ مصرف الکل (تاو و همکاران، 2008؛ کراپسی و همکاران، 2008)؛ مصرف تنباکو و کانابیس (تاو و همکاران، 2008؛ کراپسی و همکاران، 2008) و انگیزه افزایش قوای جنسی (سامنال و همکاران، 2008) که با کنترل این موارد می توان گامی مهم را در جهت کاهش مصرف این مواد برداشت.