چکیده:
توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق توسعه انسانی محقق میگردد و منابع انسانی از مهمترین عوامل توسعه در هر جامعهای محسوب می شوند. از آنجایی که نظام آموزش عالی به عنوان یک بخش زیربنایی جامعه، رابطهی تنگاتنگی با بازار کار و برنامههای توسعه اقتصادی- اجتماعی دارد، هر کشوری برای توسعه و تربیت نیروی انسانی متخصص و توانمند، به کارآمد کردن نظام آموزش عالی خود نیازمند است تا به توسعه پایدار و متوازن دست یابد. اما در ایران به رغم گسترش کمّی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در دهههای اخیر ، مسایل مرتبط با بیکاری و فقدان مهارت های عملی قشر جوان افزایش یافته است. بر اساس نظر مرکز آمار ایران، جمعیت بیکار دارای تحصیلات دانشگاهی در سال 85، 373513 نفر و در سال 90، 768051 نفر بوده است. مقاله ی حاضر درصدد است تا با هدف ارایه پیشنهادات مناسب، کارآمدی آموزش عالی برای اشتغال جوانان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق مقاله توصیفی- تحلیلی و از نظر جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. نتایج حاکی از این است که ناهماهنگی سیاست ها، برنامهها و محتوای آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها با نیازهای جامعه و بازار کار از جمله موانع عمده و اختلال اصلی در اشتغال جوانان است و باید به آن توجه ویژهای مبذول گردد.
خلاصه ماشینی:
رو بروست، به ویژه در ایران که بیکاری سطوح قبل از دانشگاه نیز باعث شده است که نظام آموزش عالی با موج فزاینده متقاضیان ورود مواجه باشد و هم تداوم برنامهها و شیوههای سنتی آموزشی از قبیل تکیه بیش از پیش به دروس نظری و انباشت محفوظات و کم توجهی به پرورش مهارتها، کارآفرینی و خلاقیت دانشجویان، به آماده شدن آنها برای کار و زندگی کمک قابل توجهی نمی کند.
پاچی در توصیف خود از مراحل توسعه بازار کار سرمایهداری، سه مرحله را مشخص کرده است: در مرحلة اول، تقاضا برای نیروی انسانی اساسا معطوف به نیروی کار غیرماهر است؛ مرحلة دوم، مرحلة رشد صنایع بزرگ است که در این مرحله نیروی انسانی نسبتا ماهرتری لازم است و همین مسئله سبب تشویق توسعه آموزش و پرورش متوسطه و عالی میشود؛ مرحله سوم، Schultz Collins Techno Logical Functionalism Denison Human Capital Theory ability training education Pacci مرحله سرمایهداری انحصاری است که در این دوران، نظام آموزش و پرورش انبوه سبب عدم تعادل در بازار کار و بروز بحران و تضاد در جامعه میشود.
جدول 3: سطح تحصیلات افراد شاغل در سرشماری سال 1375 (به تصویر صفحه مراجعه شود)(مآخذ: سایت مرکز آمار ایران) قابل توجه است که تعداد متخصص مورد نیاز در برنامه سوم توسعه در سال 1375 از سوی "مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی" 351 هزار نفر برآورد شده بود، در حالی که در این دوره نزدیک به 818 هزار نفر از دانشگاهها فارغالتحصیل شده بودند و طبق همین برآورد، سالانه حدود 230 هزار تحصیلکرده بیکار به جمع بقیه بیکاران تحصیلکرده در سالهای قبل اضافه گردیده است- این تعداد معادل کل فرصتهای شغلی است که دولت میتوانست طی یک سال ایجاد کند.