چکیده:
در عرفان بحث ولایت تکوینی ذیل موضوع انسان کامل مطرح میشود؛ که واسطة بدو و عود نظام آفرینش در قوس صعود و نزول است. انسان کامل، محل تجلی تمام اسماء و صفات الهی و حقایق کیانی و کیهانی است. چنین انسانی، به مثابة روح عالم و عالم چونان جسد او به شمار میرود. همانگونه که روح به وسیله قوای روحانی و جسمانی به تدبیر بدن و تصرف در آن میپردازد، انسان کامل با اتصاف به حقایق الهیه، به مقام تصرف در آفریدگان عالم نائل میشود و همان گونه که حیات بدن به روح است، حیات ماسوی الله نیز در پرتو تصرف خلیفه الله و با وساطت آن معنا مییابد. نیل انسان به مقام خلیفه اللهی در یک فرآیند سه تایی تحقق مییابد؛ نخست؛ اسماء و صفات الهی به انسان کامل عطاء میشود. دوم؛ دریافت حقایق الهی و انسانی نصیب او میشود و از اسرار عالم غیب آگاه میگردد و سوم؛ قدرت آفرینندگی و اقتدار برای او حاصل میشود. جانشین حق تعالی پس از فنای ذاتی، صفاتی و افعالی، به مقام صحو بعد از محو و بقای بعد از فنا متحقق شده و به وجود حقانی- پس از رفض وجود خلقی- دست مییابد. در این مقام است که حق تعالی ـ پس از آن که بنده با قرب فرائض، گوش حق، چشم حق و دست حق گردید- به قوای ادراکی و تحریکی انسان متجلی میشود.
In mysticism, discussion about evolutionary guardianship is studied under the subject of the supreme man (the perfect man) who is initial medium of creation system in the Arc of ascent and descent (the arc of rise and fall). The perfect man or the supreme-human is the core or place of manifestation of all divine names and attributes and the cosmic and the earth facts such that human is like the spirit of the world (universe) and the universe is as his body. As spirit manages or modifies the organization of the body by physical and spiritual powers, the perfect man or the supreme-human also reaches the universe creatures with connecting or having divine facts, and as the life of body depend to the spirit, and without the spirit, it would be deprived from perfection, the divine life also becomes meaningful only by modifying or seizing the successor of Allah and by its mediation. Without the perfect man the life also becomes ruined (decayed) and will die out. The human access to the successor of Allah is occurred through three processes. First, the divine names and attributes are given to the perfect man, and second, the receiving or acquisition of divine and humanistic facts are granted to the supreme human and he becomes aware of the unseen world. Third, he gains the creating or innovating power and authority. The successor of Allah, after Intrinsic, attribution and behavioral extinction, arrived at life and thrived after elimination and the survival position after elimination. He also existed in the factual or right. After that, when the perfect man becomes the ears, eyes and hand of Allah, He becomes manifested by perceptual and excitatory forces (powers).
خلاصه ماشینی:
اگر گفته شود: چه فرق است بین این نوع و نوع اول که خدا شخص را بر نفس خود و بر أعضا و جوارح خویش ولایت و اختیار و استقلال داده است؟ و چرا همین ولایت را در مورد مدیریت کائنات و سلطنت بر اداره امر خلق و رزق و میراندن و زنده کردن نمیگویید؟ زیرا در هر دو نوع، ولایت و استقلال، ازلی و ذاتی نیست، بلکه اعطایی و حادث، و در طول ولایت مطلق مستقل الهی بر جمیع اشیا و تمام امور است، که اگر اراده فرماید، میتواند در هر صورت سلب استقلال و ولایت را از مخلوق خود بنماید.
این نوع از ولایت؛ یعنی «ولایت تکوینی» چهار صورت میتواند داشته باشد که بعضی قابل قبول و بعضی غیرقابل قبول است: ولایت تکوینی در امر خلقت و آفرینش جهان به این معنی که خداوند به بندهای از بندگان یا فرشتهای از فرشتگان خود توانایی دهد که عوالمی را بیافریند، یا از صفحه هستی محو کند به یقین این امر محالی نیست، چرا که خداوند قادر بر همه چیز است و هرگونه توانایی را میتواند به هرکس بدهد، ولی آیات قرآن در همه جا نشان میدهد که آفرینش عالم هستی و سماوات و ارضین و جن و انس و فرشته و ملک و گیاه و حیوان و کوهها و دریاها همه به قدرت پروردگار انجام گرفته، نه به وسیله بندگان خاص یا فرشتگانش، و لذا همه جا نسبت خلقت به او داده شده، و در هیچ موردی این نسبت (به طور گسترده) به غیر او داده نشده است؛ بنابراین خالق آسمانها و زمینها و گیاه و حیوان و انسان تنها خداست.
(همان، 59-60) چنانکه ذات الهی با احدیت جمع خود یگانه بخش همه اسماء و صفات است، حقیقت انسان کامل نیز، از باب این که حکم سایه همان صاحب سایه است، احدیت همه اعیان است.