چکیده:
خواجه عبدالله انصاری، عارفی متشرع و نویسندهیی با ذوق و تواناست. از وی آثار متعددی در حوزة عرفان و تصوّف به جای مانده که همگی از تجربههای عرفانی او حکایت دارد. یکی از این آثار رسالة کم حجم «محبتنامه» است.
پیر هرات در این رساله به معرفی یکی از اصطلاحات پایهیی و پرکاربرد عرفان اسلامی؛ یعنی محبت میپردازد. نگاهی به این اثر خواجه نشان میدهد که او به این موضوع عام از منظری خاص نگریسته و از غالب مفاهیمی که میتوانند گوشههای ناشناختهی آن را روشن کنند، استفاده کرده است.
تأمل بر این رساله نه تنها از آگاهی بسیار خواجه در باب مسایل عرفانی خبر میدهد؛ بلکه از روی راز و رمزهای کلام زیبا، پخته و کارآمدی هم که حاصل و انتقالدهنده این آگاهی است، پرده برمیدارد. خواجه برای انتقال معنا از تقابلهای دوگانه و زبان منطقی و نیز از برخی ابزارهای تصویرآفرین استفاده و بدین ترتیب میان معنا و زبان تعاملی شایسته برقرار میکند. پرداختن به این پیوند و نشان دادن ابعاد آن، هدف اصلی نگارنده در این مقاله است.
خواجه پیش از هر چیز از دشواری بیان برخی از دریافتههایش سخن میگوید و با آن که میکوشد موضوع رساله را به درست برای مخاطبان توضیح دهد، درمییابد که زبان ارجاعی قادر به گزارش تمام تجربههای او نیست و ناگزیر باید از زبان عاطفی، کمک بگیرد. بنابراین او زبان عاطفی را نه برای آراستن کلام؛ بلکه برای انتقال بهتر معنا و اندیشه، استخدام کرده است.
Khajeh Abdullah Ansari was a Shariah oriented and a competent and tasteful writer. There are numerous works in the field of mysticism and Sufism left from him all of which reflect mystical experiences. One of the works is a low volume book titled “Letter of Affection”.
This old man from Herat, in his book, introduces a basic and most applicable expression used in Islamic mysticism, namely affection. A glimpse of his work reveals that he has a specific perspective toward this general subject using most concepts that can clarify the unknown angles.
Reflecting on the book unveils not only the very great awareness by Khajeh in terms of mystical issues, but also the mysteries of beautiful, well made, and efficient discourse that are the outcome of and transferring such awareness. To convey the meaning, Khajeh has used dual interactions and logical language as well as some image making tools, thus making a decent interaction between language and meaning. As a result, dealing with this kind of link and its dimensions make up the objective of this paper.
Prior to anything else, Khajeh discusses the difficulty of explaining some of his findings, though he endeavors to explain the topic of his book accurately to the readers. He found out that the transferring language is not able to convey his overall experiences, consequently he has to use emotional language. Therefore, he has employed emotional language not only for decorating discourse but also to better convey the meaning and thought.
خلاصه ماشینی:
خواجه پيش از هر چيز از دشواري بيان برخي از دريافته هايش سخن ميگويد و با آن کـه ميکوشد موضوع رساله را به درست براي مخاطبان توضيح دهد، درمييابد که زبـان ارجـاعي قادر به گزارش تمام تجربه هاي او نيست و ناگزير بايد از زبان عاطفي، کمک بگيرد.
محبت ، به مثابه يکي از مقوله هاي بنيادين عرفان ايراني- اسلامي، آن چنان که در اين رساله آمده، براي خواجه تجربه يي شخصي است .
(٣٤٦) ساختار محبت نامه رساله هاي خواجه عبدالله اساسا جنبه آموزشي دارند و تأمل بر آنها نشان مـيدهـد کـه او ميکوشد با ذهني روشن و منسجم ، مفاهيم عرفاني را تحت نظمي خاص درآورد و بياموزانـد.
با توجه به اين مرکز، تقابل هاي دوگانه مهم ترين عنصر براي القاي انديشه خواجه به شمار ميآيد و او با اسـتفاده از اين ابزار، طرز تلقي خود را نسبت به موضوع و درونمايه رساله نمايان ميسازد.
خواجه از تشبيه در اين رساله کم حجـم ، بـراي عينيـت بخشـيدن بـه مفـاهيمي کـه جـزو عنصرهاي تعيين کننده محبت هستند، به فراواني استفاده کرده است .
اندکي تأمل بر کل رساله ، نشان ميدهد که محبت ، هم چون مشبهي است که خواجه مشبه به هاي بسياري براي آن ميآورد.
- يکي از راههايي که خواجه براي بيان انديشه هايش ميشناسد و به کار ميگيرد، استفاده از تقابل هاي دوگانه ، آن هم در ديدگاه سنتي آن است که به مرکزگرايي متن و يک صدايي بودنش کمک ميکند.