چکیده:
فضایل عقلانی در فرایند استنباط حکم و در مقام باورمندی و افتاء از مسائل مهمی هستند که فقیهان و مجتهدان میبایست به تحصیل آنها بپردازند. بدون تردید فقدان این فضیلتها، موجب نقصان وجاهت و اعتبار ثمره عملیات فقاهت است. پیشفرض ما این است که عالمان دین همچون دیگر اندیشهورزان به صورت آشکار و پنهان دستخوش آفتها و آسیبهای اخلاقی هستند. فضائل متعددی از جمله گشودگی ذهنی، پشتکار فکری، دقت و تمرکز، تواضع فکری، شجاعت فکری، احتیاط فکری، گشودگی فکری، انصاف فکری و استقلال فکری مجموعه فضائلی هستند که در اعتبار معرفت مؤثرند. ازآنجاکه در اجتهاد و استنباط احکام شرعی، باورهای مجتهد نقش اساسی ایفا میکند، در این مقاله نقش فضیلت عقلانی «تواضع فکری» در فرایند استنباط حکم شرعی بررسی شده است. نتیجه اینکه آراستگی به فضیلت «تواضع»، حجاب نفسانیت و منیّت را از پیشروی مجتهد و ادلۀ احکام برداشته و طریق وصول به حکمی اخلاقیتر را هموار میسازد.
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه در اجتهاد و استنباط احکام شرعی، باورهای مجتهد نقش اساسی ایفا میکند، در این مقالهنقش فضیلت عقلانی «تواضع فکری» در فرایند استنباط حکم شرعی بررسی شده است.
در دو دهه اخیر آثار نگاشتهشده دربارۀ ابعاد گوناگون فضایل عقلانی رشد فزایندهای داشته است و نظریهها و تحلیلهای تازهای در مورد چیستی این فضایل، زمینههای بروز آنها در محیطهای آموزشی و پژوهشی مختلف و چگونگی رشد و باروری آنها مطرح شده است؛ برای نمونه، زاگزبسکی بارها در آثارش به ویژگیهای فضیلتهای عقلانی میپردازد یا رابرتز و وود (Robert C.
در مورد نخست، چهبسا رذایلی همچون «حسد» و «کینه» زمینهساز آن میشود که انسان داراییهای علمی دیگران را نخست کوچک شمرده و سپس به برتری خود و دانستههایش باور یابد (فیض کاشانی، ۱۴۱۷ق، ج6: ص)، اما دربارۀ خودبزرگبینی باید گفت که این خصلت برخاسته از مقام، جایگاه و برچسبهای علمیای است که به شخص تعلق گرفته و به نوعی جهل در انسان منجر شده است که کمیت یا کیفیت دانشی خویش را بسیار برجسته میپندارد.
نتیجۀ این شکستهنفسی عالمان آن است که ایشان با داشتن هر جایگاه علمی،هماره آمادۀ زانو زدن در محضر دیگر عالمان بوده و خود را از آموختن بینصیب نمیگذارند؛ برای نمونه شیخ محمد بن حسن بن بحرانی پس از بازگشت شاگرد خویش، از درس حدیث شیخ بهایی (د ۱۰۳۰ق)، تصمیم به درسآموزی نزد او گرفته و در علم حدیث شاگردی شاگرد پیشین خویش را میکند و سرزنش مردم از اینکه او شاگرد کسی شده که پیشتر شاگرد درس او بوده، او را از فراگیری درسش بازنمیدارد (آزادکشمیری، ۱۳۸۷، ص).